ازدواج سوری پارت 25

ازدواج سوری پارت 25

ویو ات

رفتیم اماده شدیم شدیم (اسلاید بعد لباس تهیونگ و ات) یه دست لباس راحتی هم برداشتیم توی یخچال کیک بود همونو با شیر قهوه خوردیم یونتانو هم برداشتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
تو ماشین بودیم حوصلم سر رفت ضبط ماشینو روشن کردم صداش هم بلند کردم اهنگ "poco Loco" بود (همونی که میگه وات کالیرز اسکای🤣) نتونستم جلوی خودمو بگیرم شروع کردم به خوندن

ـ وات کالیرز اسکای ای مور ای مور

تهیونگ هم همرام میخوند (معنی اهنگو مینویسم)

ته ـ تو میگی قرمزه ای یارم ای یارم
ـ کفشامو کجا بزارم؟ ای یارم ای یارم
ته ـ تو میگی بزار رو سرت ای یارم ای یارم
ـ تو منو یکمی دیونه میکنی
ته ـ یه دیونه ی کوچولو
ـ با روشی که حدس زدنش میمونم
ته ـ من سر تکون میدم بله میگم
ـ و این یه محبته و نعمته برام

تیکه ی اخر اهنگو دستمو شبیه میکرفون کردم و خوندم

ـ فقط من هستم

دسمتو بردم سمت ته تا کلام اخرو بگه

ته ـ یه دیونه ی کوچولووو

اهنگ تموم شد جفتمون زدیم زیر خنده

ـ حالا چرا همراییم کردی؟!
ته ـ نمیدونم

اهنگ بعدی بیگ بوی بود

ـ اینم بلدی؟!
ته ـ اره
ـ این بار تو بخون
ته ـ باشه
ـ...
ته ـ فصل خزان است همه ی پسرا به یه دختر نیاز دارن من یه دختر خوش هیکل میخوام من یه دختر خوش هیکل میخوام بهم یه دختر خوش هیکل بدین (اینجا متن اهنگو اشتباه خوند
ـ یااااا متنو اشتباه خوندی
ته ـ میدونم
ـ اگه میدونی پس چرا اشتباه خوندی
ته ـ چون خوش هیکلی

ویو تهیونگ

دیدم گوشاش قرمز شد روشو کرد اونور

ات ـ*صدای اروم*چرا الان گوشام باید قرمز میکرد
ـ چیزی گفتی؟!
ات ـ نه چیزی نگفتم که
ـ یه چیزی گفتی؟!
ات ـ نه نگفتم

ویو ات

داشتم از شیشه بیرونو نگا میکردم که دیدم ته دستاشو گذاشته رو پام سریع پامو چسبوندم
هنوز بهداین کاراش عادت نکرده بود گفتم...

ـ ته میشه دستتو برداری
ته ـ نمی تونم دستمو بزارم رو پات؟!

نمی دونستم بگم خجالت میکشم برای همین پیچوندمش

ـ خب الان داری رانندگی میکنی ممکنه یه اتفاق بدی بیوفته ؟