ویو لیا
ویو لیا
هر سه تامون به سمت دفتر مدیر رفتیم بعد چند مینی مدیر مارو راهنمایی کرد انگار هر ستامون تو یک کلاس بودیم در کلاس رو زدیم و رفتیم داخل داشتم از استرس میمردم که معلم گفت پایان ویو لیا
معلم=سلام بچه ها خوش اومدید شما باید تازه واردا باشد
+÷×سلام بله ما هستیم
معلم=باشه خودتون رو معرفی کنید
÷مین یونگی هستم و تازه اومدم به کره امیدوارم هوامو داشته باشید
×پارک سولی هستم یه چندروزه اومدم کره امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم
+مین لیا هستم تازه اومدم کره خوشبختم
معلم=خوب سولی تو برو پیش سوهو بشین یونگی تو برو پیش نانسی بشین و لیا تو هم برو پیش کوک بشین
از زبان آدمین
همه رفتن سرجاشون نشستن لیا یکم احساس مغذب میکرد پیش کوک اما نمیشد کاریش کردمعلم درس داد و بعد چند مینی زنگ تفریح خورد یونگی و سولی اومدن پیش لیا و رفتن بیرون
+من احساس غریبی میکنم اینجا
×منم همین طور
÷غمتون نباشه من که هستم😌
+معلومه داداشی تا تو هستی هیچ غمی نداریم [لپشو بوسید]
+شما همین جا باشید من میرم دست شویی و میام
÷×اوکی
ویو کوک
وقتی رفتم مدرسه نانسی اومد پیشم
نانسی=اوپا چطوری
_اووف جون هر کی دوست داری ولم کن خواهشاً
نانسی=اوپا وایسا میخواستم بگم سه تا انتقالی داریم امروز
_خوب چیکار کنم برو کنار رفتم کلاس و سرجام نشستم بعد چند مینی زنگ خورد و معلم اومد تو کلاس و بعد در کلاس خورد و یه پسر و دوتا دختر اومدن تو کلاس فکر کنم اونا همون انتقالی هستن
یکیشون که اسمش لیا بود چشمم رو گرفت هم خوشگل بود هم خوش اندام
از شانس خوبم اومد پیش من نشست انگار معذب بود توجه نکردم معلم درس داد و بعد چند مینی زنگ تفریح خورد و اون دوتا سولی و یونگی اومدن لیا رو بردن منم رفتم دستشویی دستم رو شستم که از تو دستشویی دخترانه صدایی می یومد رفتم دیدم که سوهو داره به زور لب اون دختر جدیده لیا رو میبوسه
پایان ویو کوک
_عوضی تو هنوز آدم نشدی
سوهو=به تو چه اصلا هااا
_که به من چه ها یه مشت زد تو صورت سوهو که افتاد و رفت لیا رو بلند کرد
_حالت خوبه
+خوبم ممنونم
_کاری نکردم
.....
پارت دوم هم گذاشتم
حمایت لطفاً
شرایط پارت بعد
20لایک
10 کامنت
هر سه تامون به سمت دفتر مدیر رفتیم بعد چند مینی مدیر مارو راهنمایی کرد انگار هر ستامون تو یک کلاس بودیم در کلاس رو زدیم و رفتیم داخل داشتم از استرس میمردم که معلم گفت پایان ویو لیا
معلم=سلام بچه ها خوش اومدید شما باید تازه واردا باشد
+÷×سلام بله ما هستیم
معلم=باشه خودتون رو معرفی کنید
÷مین یونگی هستم و تازه اومدم به کره امیدوارم هوامو داشته باشید
×پارک سولی هستم یه چندروزه اومدم کره امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم
+مین لیا هستم تازه اومدم کره خوشبختم
معلم=خوب سولی تو برو پیش سوهو بشین یونگی تو برو پیش نانسی بشین و لیا تو هم برو پیش کوک بشین
از زبان آدمین
همه رفتن سرجاشون نشستن لیا یکم احساس مغذب میکرد پیش کوک اما نمیشد کاریش کردمعلم درس داد و بعد چند مینی زنگ تفریح خورد یونگی و سولی اومدن پیش لیا و رفتن بیرون
+من احساس غریبی میکنم اینجا
×منم همین طور
÷غمتون نباشه من که هستم😌
+معلومه داداشی تا تو هستی هیچ غمی نداریم [لپشو بوسید]
+شما همین جا باشید من میرم دست شویی و میام
÷×اوکی
ویو کوک
وقتی رفتم مدرسه نانسی اومد پیشم
نانسی=اوپا چطوری
_اووف جون هر کی دوست داری ولم کن خواهشاً
نانسی=اوپا وایسا میخواستم بگم سه تا انتقالی داریم امروز
_خوب چیکار کنم برو کنار رفتم کلاس و سرجام نشستم بعد چند مینی زنگ خورد و معلم اومد تو کلاس و بعد در کلاس خورد و یه پسر و دوتا دختر اومدن تو کلاس فکر کنم اونا همون انتقالی هستن
یکیشون که اسمش لیا بود چشمم رو گرفت هم خوشگل بود هم خوش اندام
از شانس خوبم اومد پیش من نشست انگار معذب بود توجه نکردم معلم درس داد و بعد چند مینی زنگ تفریح خورد و اون دوتا سولی و یونگی اومدن لیا رو بردن منم رفتم دستشویی دستم رو شستم که از تو دستشویی دخترانه صدایی می یومد رفتم دیدم که سوهو داره به زور لب اون دختر جدیده لیا رو میبوسه
پایان ویو کوک
_عوضی تو هنوز آدم نشدی
سوهو=به تو چه اصلا هااا
_که به من چه ها یه مشت زد تو صورت سوهو که افتاد و رفت لیا رو بلند کرد
_حالت خوبه
+خوبم ممنونم
_کاری نکردم
.....
پارت دوم هم گذاشتم
حمایت لطفاً
شرایط پارت بعد
20لایک
10 کامنت
۵.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.