پارت چهل و هفت
از فرودگاه خارج شد
فرانسه
همیشه دوس داشت با سوهو بیاد
سوار تاکسی شد و بعد از دادن ادرس هتل هندزفریو تو گوشش گذاشت
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
چن به چانیول زنگ زد
-به به جونگده از این طرفا
" بک میخواد تورو ببینه
چن با بی خیالی گفت
-کجا بیام؟
"زندان
-چرا؟
" بخاطر کشتن زن و بچش
-یعنی چی
"نمیدونم خودمم نمیدونم
-باشه میام
گفت و تماسو قط کرد
از اتاقش بیرون رفت و بعد از پایین اومدن از پله ها از عمارت خارج شد
سوار ماشین شد و سمت پاسگاه روند
بعد رسیدن به پاسگاه از ماشین پیاده شد
نگهبان سمتش اومد
-بیونو بردن زندان؟
~خیر
~ایشون اینجان دارن بازرسی میشن
چانیول به تکون دادن سرش اکتفا کرد و وارد شد
بدون در زدن وارد اتاق بازرسی شد
بک با چشمای گود افتاده و قرمز به چانیول خیره شد
+د... ددی
-اینجا چه خبره؟
بازرس با خونسردی جواب داد
°ایشون به جرم قتل بازداشتن
-خفه شو
-من زن و بچشو کشتم
-منو باید دستگیر کنید
-حالا ببینم کی جرئت داره دستگیرم کنه
-گمشو بیرون
چانیول داد زد و بعد از خارج شدن بازرس سمت بک رفت
-بیبی چیشده؟
جوری گفت که انگار از هیچی خبر نداره
+م... من دخترمو کشتم
+همسرمو کشتم
سرشو پایین انداخت و به اشکاش اجازه ریختن داد
+من شنیدم ادم خطاکار وقتی میره جهنم روزی هزاربار میمیره
+ددی من میخوام بات ازدواج کنم ولی باید قول بدی کاری کنی روزی هزاربار بمیرم
+میخوام باهات زندگی کنم چون با اینکار هیچوقت دخترم، همسرم و گناهمو فراموش نمیکنم
فرانسه
همیشه دوس داشت با سوهو بیاد
سوار تاکسی شد و بعد از دادن ادرس هتل هندزفریو تو گوشش گذاشت
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
چن به چانیول زنگ زد
-به به جونگده از این طرفا
" بک میخواد تورو ببینه
چن با بی خیالی گفت
-کجا بیام؟
"زندان
-چرا؟
" بخاطر کشتن زن و بچش
-یعنی چی
"نمیدونم خودمم نمیدونم
-باشه میام
گفت و تماسو قط کرد
از اتاقش بیرون رفت و بعد از پایین اومدن از پله ها از عمارت خارج شد
سوار ماشین شد و سمت پاسگاه روند
بعد رسیدن به پاسگاه از ماشین پیاده شد
نگهبان سمتش اومد
-بیونو بردن زندان؟
~خیر
~ایشون اینجان دارن بازرسی میشن
چانیول به تکون دادن سرش اکتفا کرد و وارد شد
بدون در زدن وارد اتاق بازرسی شد
بک با چشمای گود افتاده و قرمز به چانیول خیره شد
+د... ددی
-اینجا چه خبره؟
بازرس با خونسردی جواب داد
°ایشون به جرم قتل بازداشتن
-خفه شو
-من زن و بچشو کشتم
-منو باید دستگیر کنید
-حالا ببینم کی جرئت داره دستگیرم کنه
-گمشو بیرون
چانیول داد زد و بعد از خارج شدن بازرس سمت بک رفت
-بیبی چیشده؟
جوری گفت که انگار از هیچی خبر نداره
+م... من دخترمو کشتم
+همسرمو کشتم
سرشو پایین انداخت و به اشکاش اجازه ریختن داد
+من شنیدم ادم خطاکار وقتی میره جهنم روزی هزاربار میمیره
+ددی من میخوام بات ازدواج کنم ولی باید قول بدی کاری کنی روزی هزاربار بمیرم
+میخوام باهات زندگی کنم چون با اینکار هیچوقت دخترم، همسرم و گناهمو فراموش نمیکنم
۲.۵k
۰۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.