۰"ɪᴛ ᴘᴀꜱꜱᴇᴅ ᴀɢɪɴ 1"
۰"ɪᴛ ᴘᴀꜱꜱᴇᴅ ᴀɢɪɴ 1"
part: ۴۷
"ویو نادیا"
نادیا: هیکلتون خیلی خوبه....خوش به حال کسی که میتونه صاحبش باشه ..چییز یعنی همسرتون
وای دختر بس کن چرا این کابوس تمومنمیشه؟!
با پوزخند تنه داری که زد بلند شدو به سمتم امد
دستامو سری جمع کردم ..و سرمو پایین انداختم
زیاده روی به روایت تصویر:
تو فاصله چند سانتی وایساد
کوک: همسرم؟!
نادیا:..بله
کوک: منکه همسر ندارم
نادیا : ..بالاخره که یکی وارد زندگیتون میشه.....بازم ببخشید اگه از حرفم خوشتون نیومد من بیشتر موقعه ها نمیدونم چی می...
کوک:...اگه خودت باشی چی؟
با حرفش متوقف شدم
چی؟
با تعجب فراوان نگاش کردم و گفتم:
_ بله؟
سرشو نزدیک صورتم خم کرد
که خودمو عقب کشیدم
کوک: اگه صاحبش خودت بشی؟
دیگه نمیدونم چقدر ضربان قلبم بالا رفته بود، چقدر عقب رفته بودم، چقدر بم نزدیک شده بود...فقط میدونم با جیغی که کشیدم زیر پام خالی شد و داخل اب فرو رفتم
قسمت بد ماجرا این بود که شنا بلند نیستم و استخر کمی عمقش زیاد بود
دیگه وقتی داشتم از زنده موندنم نا امید میشدم
"ویو جونگکوک"
قیافش جوری متعجب شده بود که انگار خبر مرگ کسیو شنیده
یه دفعه جیغ زدو افتاد داخل اب
وقتی لباسم خیس بشه بدم میاد
برایه همین سری تیشرتمو دراوردم و خودم پرت کردم داخل استخر ....
دستشو به طرف خودم کشیدم و با گرفتن کمرش، کشیدمش بیرون که بع محض خارج شدنش به سلفه افتاد
ته: ببخشید؟
با صدایه تهیونگ سرمو بالا گرفتم که با جییزی که دیدم نمیدونستم نادیا رو کجایه دلم بزارم
دختریو که به دلم نشسته و الان دستم ازش جدا کنم میره تح استخر و داره از حال میره....
تهیونگ همراه با مینهو و دوتا از افرادای مینهو بالا سرمون بودن
تهیونگ خواست جمع کنه که گفت:
_ نادیا رو بده من ..میبرم داخل
میتونستم اینکارو بکنم و بگم اشتباهی پرت شد داخل اب و من مجبور بودم نجاتش بدم و اینم عین دخترایه دیگست
ولی نمیخوام....
میدونم که تنه زدنایه مینهو شروع میشه
تحقیق کردن راجب نادیا شروع میشه
و اگه متوجه چییزی بشه قشنگ برایه سوء استفاده از من ممکن نادیا تو خطر بیوفته
ولی بازم
نمیخوام دست تهیونگ بهش بخوره
همزمان با خودم نادیا رو بیرون کشیدم
و بلندش کردم
و بعد از گفتن :
_ داخل منتظر باشید
از کنارشون رد شدم
تهیونگ بهترین دوستمه
مثل چشمام بهش اعتماد دارم
ولی سر نادیا نمیخوام کسی حتی لمسش کرده باشه
part: ۴۷
"ویو نادیا"
نادیا: هیکلتون خیلی خوبه....خوش به حال کسی که میتونه صاحبش باشه ..چییز یعنی همسرتون
وای دختر بس کن چرا این کابوس تمومنمیشه؟!
با پوزخند تنه داری که زد بلند شدو به سمتم امد
دستامو سری جمع کردم ..و سرمو پایین انداختم
زیاده روی به روایت تصویر:
تو فاصله چند سانتی وایساد
کوک: همسرم؟!
نادیا:..بله
کوک: منکه همسر ندارم
نادیا : ..بالاخره که یکی وارد زندگیتون میشه.....بازم ببخشید اگه از حرفم خوشتون نیومد من بیشتر موقعه ها نمیدونم چی می...
کوک:...اگه خودت باشی چی؟
با حرفش متوقف شدم
چی؟
با تعجب فراوان نگاش کردم و گفتم:
_ بله؟
سرشو نزدیک صورتم خم کرد
که خودمو عقب کشیدم
کوک: اگه صاحبش خودت بشی؟
دیگه نمیدونم چقدر ضربان قلبم بالا رفته بود، چقدر عقب رفته بودم، چقدر بم نزدیک شده بود...فقط میدونم با جیغی که کشیدم زیر پام خالی شد و داخل اب فرو رفتم
قسمت بد ماجرا این بود که شنا بلند نیستم و استخر کمی عمقش زیاد بود
دیگه وقتی داشتم از زنده موندنم نا امید میشدم
"ویو جونگکوک"
قیافش جوری متعجب شده بود که انگار خبر مرگ کسیو شنیده
یه دفعه جیغ زدو افتاد داخل اب
وقتی لباسم خیس بشه بدم میاد
برایه همین سری تیشرتمو دراوردم و خودم پرت کردم داخل استخر ....
دستشو به طرف خودم کشیدم و با گرفتن کمرش، کشیدمش بیرون که بع محض خارج شدنش به سلفه افتاد
ته: ببخشید؟
با صدایه تهیونگ سرمو بالا گرفتم که با جییزی که دیدم نمیدونستم نادیا رو کجایه دلم بزارم
دختریو که به دلم نشسته و الان دستم ازش جدا کنم میره تح استخر و داره از حال میره....
تهیونگ همراه با مینهو و دوتا از افرادای مینهو بالا سرمون بودن
تهیونگ خواست جمع کنه که گفت:
_ نادیا رو بده من ..میبرم داخل
میتونستم اینکارو بکنم و بگم اشتباهی پرت شد داخل اب و من مجبور بودم نجاتش بدم و اینم عین دخترایه دیگست
ولی نمیخوام....
میدونم که تنه زدنایه مینهو شروع میشه
تحقیق کردن راجب نادیا شروع میشه
و اگه متوجه چییزی بشه قشنگ برایه سوء استفاده از من ممکن نادیا تو خطر بیوفته
ولی بازم
نمیخوام دست تهیونگ بهش بخوره
همزمان با خودم نادیا رو بیرون کشیدم
و بلندش کردم
و بعد از گفتن :
_ داخل منتظر باشید
از کنارشون رد شدم
تهیونگ بهترین دوستمه
مثل چشمام بهش اعتماد دارم
ولی سر نادیا نمیخوام کسی حتی لمسش کرده باشه
۱۲.۳k
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.