عشق من ~p28~
که کوک هم اومد نشست تو وان
ا.ت: نباید الان این کارو میکردی
کوک:آخه ...
ا.ت:آخه بی آخه الان اگر دیگه نتونم کاری کنم همش تقصیر توعه .
کوک:معذرت میخوام
ا.ت:....
*فردا صبح *
ا.ت:پاشدم دیدم ماریا داره گریه میکنه ، رفتم تو اتاقش و نشستم لبه ی تختش
ماریا :هق هق مامان
ا.ت:جانم دخترم چی شده چرا گریه میکنی
ماریا:خواب بد دیدم
ا.ت:عیبی نداره مامانی ، تعریف کن ببینم چی شده
ماریا:خواب دیدم یه مرده تو و بابا و منو کشته هق
ا.ت:دیگه بهش فکر نکن باشه؟
ماریا:هق باشه
ا.ت:دیگه گریه هم نکن
ماریا:باشه
ا.ت:آفرین دختر خوبم
بیا بهت شیر بدم
ماریا:مامان شیر میخوام
ا.ت:بخور دیگه
ماریا:شیر نمیاد اوعهههه اوعه
ا.ت:الو کوک
کوک:جان
ا.ت:من چقدر دیشب بهت گفتم نکن باز کردی،الان شیرم نمیاد
شیر خشک هم براش ضرر داره .
کوک:برو تست بیبی چک بگیر
ا.ت:باشه خدافظ
کوک:خدافظ
ا.ت: نباید الان این کارو میکردی
کوک:آخه ...
ا.ت:آخه بی آخه الان اگر دیگه نتونم کاری کنم همش تقصیر توعه .
کوک:معذرت میخوام
ا.ت:....
*فردا صبح *
ا.ت:پاشدم دیدم ماریا داره گریه میکنه ، رفتم تو اتاقش و نشستم لبه ی تختش
ماریا :هق هق مامان
ا.ت:جانم دخترم چی شده چرا گریه میکنی
ماریا:خواب بد دیدم
ا.ت:عیبی نداره مامانی ، تعریف کن ببینم چی شده
ماریا:خواب دیدم یه مرده تو و بابا و منو کشته هق
ا.ت:دیگه بهش فکر نکن باشه؟
ماریا:هق باشه
ا.ت:دیگه گریه هم نکن
ماریا:باشه
ا.ت:آفرین دختر خوبم
بیا بهت شیر بدم
ماریا:مامان شیر میخوام
ا.ت:بخور دیگه
ماریا:شیر نمیاد اوعهههه اوعه
ا.ت:الو کوک
کوک:جان
ا.ت:من چقدر دیشب بهت گفتم نکن باز کردی،الان شیرم نمیاد
شیر خشک هم براش ضرر داره .
کوک:برو تست بیبی چک بگیر
ا.ت:باشه خدافظ
کوک:خدافظ
- ۵.۸k
- ۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط