وومین کیوت من
وومین کیوت من &۸
دوستان میخوام این پارت و فیلم هندیش کنم
( صبح سر کلاس )
(ویو میونگ)
رفتم سر کلاس و نشستم سر میزم که بک سوهو اومد تو کلاس و نشست سر جای نائه(کنار من) با عصبانیت گفتم: چیه؟! دیگه چیکارم داری؟!
گفت: نمیتونم پیش دوست دخترم بشینم؟
زیر لب گفتم:شیبال( ف*اک)
دستش و برد تو جیبش و گوشیش و درآورد و یه عکس نشونم داد...
زبونم بند اومد:...اون...اون عکس... اون دختره که هه جو رو بوسیده کیه؟.......
گفت: واقعا آنقدر احمقی که نفهمیدی پسره داشت بهت خیانت میکرد؟این عکس مال موقعیه که باهاش تو رابطه بودی
اشکم جاری شد و دویدم بالا پشت بوم و همینطور که داشتم گریه میکردم یهو فهمیدم همه دارن ولم میکنن هه جو مامانم و بابام و خواهرم همه دوستام( نائه موزه؟)..هقققققققققق...دیگه این زندگی لعنتی و نمیخوامم!!!!!
(ویو سوهو)
رفتم بالا پشت بوم...شوکه شدم اون میونگه که روی سکو وایساده؟؟؟؟!!!
گفتم: میونگ.. بیا پایین آنقدر احمق نباش!
گفت: نمیخوام!میخوام خودم و راحت کنم.هقق
همه مردم توی حیاط تماشاش میکردن و زنگ میزدن به...
داد زدم: بیا پایین!!!
اونم متقابل داد زد: سرم داد نزننن! تو حسی به من نداری! پس چرا نمیزاری از زندگی همتون برم؟!
داد زدم: چون دوست دارم!..من دوست دارم! بدون تو نمیتونم زندگی کنم!
گفت: واقعا؟...
داد زدم: همگی گوش کنینننن!! من عاشق یون میونگم!! من عاشقشم!!
خندید و گفت:خیلی احمقی.
خواست بیاد پایین که یهو پاش لیز خورد و نزدیک بود بیوفته پایین و دویدم دستش و گرفتم لعنتی دست چپم!( بک سوهو توی بسکتبال دست چپش آسیب جدی میبینه و هنوز کامل درمان نشده) نتونستم بکشمش بالا پس سعی کردم با دست راستم پاهاش و بگیرم و کمکش کنم بیاد بالا و تونستم اینکار و بکنم! اما تا به خودم اومدم دیدم بین هوا و زمین معلقم صدای داد میونگ و شنیدم: سوهووو
اون بهم گفت سوهو این اولین باره که اسمم و صدا میکنه و بعد سیاهی.....
صدای زمزمه های میونگ و نائه تو گوشم بود: سوهو بیدار شو..هققق.. لطفاً بیدار شو..هقق
بیب بیب بیب
نمیتونم چشمام و باز کنم اما میخوام یه بار دیگه میونگ و ببینم میخوام چشمام و باز کنم نمیخوام بمیرم!
بیب بیب بیب....
دوستان میخوام این پارت و فیلم هندیش کنم
( صبح سر کلاس )
(ویو میونگ)
رفتم سر کلاس و نشستم سر میزم که بک سوهو اومد تو کلاس و نشست سر جای نائه(کنار من) با عصبانیت گفتم: چیه؟! دیگه چیکارم داری؟!
گفت: نمیتونم پیش دوست دخترم بشینم؟
زیر لب گفتم:شیبال( ف*اک)
دستش و برد تو جیبش و گوشیش و درآورد و یه عکس نشونم داد...
زبونم بند اومد:...اون...اون عکس... اون دختره که هه جو رو بوسیده کیه؟.......
گفت: واقعا آنقدر احمقی که نفهمیدی پسره داشت بهت خیانت میکرد؟این عکس مال موقعیه که باهاش تو رابطه بودی
اشکم جاری شد و دویدم بالا پشت بوم و همینطور که داشتم گریه میکردم یهو فهمیدم همه دارن ولم میکنن هه جو مامانم و بابام و خواهرم همه دوستام( نائه موزه؟)..هقققققققققق...دیگه این زندگی لعنتی و نمیخوامم!!!!!
(ویو سوهو)
رفتم بالا پشت بوم...شوکه شدم اون میونگه که روی سکو وایساده؟؟؟؟!!!
گفتم: میونگ.. بیا پایین آنقدر احمق نباش!
گفت: نمیخوام!میخوام خودم و راحت کنم.هقق
همه مردم توی حیاط تماشاش میکردن و زنگ میزدن به...
داد زدم: بیا پایین!!!
اونم متقابل داد زد: سرم داد نزننن! تو حسی به من نداری! پس چرا نمیزاری از زندگی همتون برم؟!
داد زدم: چون دوست دارم!..من دوست دارم! بدون تو نمیتونم زندگی کنم!
گفت: واقعا؟...
داد زدم: همگی گوش کنینننن!! من عاشق یون میونگم!! من عاشقشم!!
خندید و گفت:خیلی احمقی.
خواست بیاد پایین که یهو پاش لیز خورد و نزدیک بود بیوفته پایین و دویدم دستش و گرفتم لعنتی دست چپم!( بک سوهو توی بسکتبال دست چپش آسیب جدی میبینه و هنوز کامل درمان نشده) نتونستم بکشمش بالا پس سعی کردم با دست راستم پاهاش و بگیرم و کمکش کنم بیاد بالا و تونستم اینکار و بکنم! اما تا به خودم اومدم دیدم بین هوا و زمین معلقم صدای داد میونگ و شنیدم: سوهووو
اون بهم گفت سوهو این اولین باره که اسمم و صدا میکنه و بعد سیاهی.....
صدای زمزمه های میونگ و نائه تو گوشم بود: سوهو بیدار شو..هققق.. لطفاً بیدار شو..هقق
بیب بیب بیب
نمیتونم چشمام و باز کنم اما میخوام یه بار دیگه میونگ و ببینم میخوام چشمام و باز کنم نمیخوام بمیرم!
بیب بیب بیب....
- ۲.۷k
- ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط