مروارید آبی
مروارید آبی²
Part ¹⁹
فلش بک به شرکت*
ویو لوگان
یه بیست دقیقه ای جلوی در نشسته بودم که نتیجه رو بگن که بلخره همون دختر اومد سمتم و رو به روم وایساد
..؟ اقای کیم؟
=بله؟
..؟ دنبالم بیا
با همون دختره به سمت یه بخش که حدود ده نفر هم اونجا کار میکردن رفتیم
..؟ شما حدود سه سال به صورت کار آموزی باید کار کنید تا صلاحیت شما برای کار در اینجا تایید بشه
میز شما این هست اقای لی هم مسئول شما هستن هرچی ایشون گفتن باید انجام بدید
= خب؟ (سرد)
..؟ برای حقوق و مرخصی و.. اینجور چیز ها مدیر شما رو صدا میزنه و تصمیم میگیرید
= خب؟ (سرد)
..؟ (چشم قره) روبه اقای لی*
..؟ اقای لی؟!
لی: بله؟
..؟ ایشون کار اموز جدید هستن مسئولیت برعهده شماست
لی: روبه لوگان*
خیلی خوشبختم از اشناییت (با لبخند)
دستشو میاره جلو*
= همچنین (با لبخند)
باهم دست میدن*
..؟ خب دیگه من میرم
لی: فعلا
لی: ببینم پسر چرا اینجوری باهاش رفتار کردی؟ (خنده)
=چجوری؟
لی: با رفتارت ریدی بهش
= خیلی رو مخمه
لی: روز اولب پسر؟
=از مدلش معلومه از اون رو مخ هاست
لی: مواظب باش اینجا خبر چین زیاده
=حالا اسمش چیه؟
لی: پارک ویانا (گرفتید کیه؟ 😂🌚)
=اهاا
لی: خب بریم سر کارمون
=حداقل اول روز یکمی معرفی میکنی اینارو؟
لی موافقم خب ببین مدیر اینجا کیم تهیونگ علاوه بر تهیونگ دو نفر دیگه هم اداره میکنن ولی تو این چند سال که اینجا کار کردم بیشتر تهیونگ بوده تا اون دو نفر حالا بیان معرفیشون میکنم
این دختره هم که دیدی دختره دوستش یعنی یکی از اون دونفره که اینجا رو مدیریت میکنن هست، همین پارک ویانا هم مسئول اداره دست راست ایناست که کارای مهم بیشتر دست ایشون میسپارن اینم بگم واقعا تو کارش ماهره
= اوه اوه (خنده)
لی:(خنده) خب کار ما هم مدیریت پروژه هاست که سخت ترین کاره
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part ¹⁹
فلش بک به شرکت*
ویو لوگان
یه بیست دقیقه ای جلوی در نشسته بودم که نتیجه رو بگن که بلخره همون دختر اومد سمتم و رو به روم وایساد
..؟ اقای کیم؟
=بله؟
..؟ دنبالم بیا
با همون دختره به سمت یه بخش که حدود ده نفر هم اونجا کار میکردن رفتیم
..؟ شما حدود سه سال به صورت کار آموزی باید کار کنید تا صلاحیت شما برای کار در اینجا تایید بشه
میز شما این هست اقای لی هم مسئول شما هستن هرچی ایشون گفتن باید انجام بدید
= خب؟ (سرد)
..؟ برای حقوق و مرخصی و.. اینجور چیز ها مدیر شما رو صدا میزنه و تصمیم میگیرید
= خب؟ (سرد)
..؟ (چشم قره) روبه اقای لی*
..؟ اقای لی؟!
لی: بله؟
..؟ ایشون کار اموز جدید هستن مسئولیت برعهده شماست
لی: روبه لوگان*
خیلی خوشبختم از اشناییت (با لبخند)
دستشو میاره جلو*
= همچنین (با لبخند)
باهم دست میدن*
..؟ خب دیگه من میرم
لی: فعلا
لی: ببینم پسر چرا اینجوری باهاش رفتار کردی؟ (خنده)
=چجوری؟
لی: با رفتارت ریدی بهش
= خیلی رو مخمه
لی: روز اولب پسر؟
=از مدلش معلومه از اون رو مخ هاست
لی: مواظب باش اینجا خبر چین زیاده
=حالا اسمش چیه؟
لی: پارک ویانا (گرفتید کیه؟ 😂🌚)
=اهاا
لی: خب بریم سر کارمون
=حداقل اول روز یکمی معرفی میکنی اینارو؟
لی موافقم خب ببین مدیر اینجا کیم تهیونگ علاوه بر تهیونگ دو نفر دیگه هم اداره میکنن ولی تو این چند سال که اینجا کار کردم بیشتر تهیونگ بوده تا اون دو نفر حالا بیان معرفیشون میکنم
این دختره هم که دیدی دختره دوستش یعنی یکی از اون دونفره که اینجا رو مدیریت میکنن هست، همین پارک ویانا هم مسئول اداره دست راست ایناست که کارای مهم بیشتر دست ایشون میسپارن اینم بگم واقعا تو کارش ماهره
= اوه اوه (خنده)
لی:(خنده) خب کار ما هم مدیریت پروژه هاست که سخت ترین کاره
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۵.۹k
- ۱۴ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط