پارت

پارت ۷
میتسویا :
ا/ت ۱۷ ساله
میتسویا ۲۰ ساله

ا/ت برای کت جدیدی که خودش طراحی کرده بود دنبال پارچه مناسبی میگشت .
و اما پسر هم برای پیراهن هایی که به خواهرانش قول داده بود بدوزد به دنبال پارچه ای که خواهرانش ( مانا و لونا ) خوششان بیاید میگشت.
خواهران پسرک اصرار در آوردن دوچرخه هایشان داشتند .
در آخر پسر راضی به آوردن دو چرخه های خواهرانش شد
ولی چندی نگذشت که پسر با دو خواهرش میخواست از خیابان گذر کند .
به دلیل اینکه مانا سریع تر از لونا و میتسویا رفته بود الان روبروی خیابان قرار داشت و سعی در پایین آوردن دوچرخه ش از پیاده رو بود
تا اینکه ا/ت به داد مانا میرسه
ا/ت:« کمک نمیخوای کوچولو ؟»
مانا سری به نشانه تایید تکون داد
ا/ت دوچرخه مانا رو به ارامی در دست گرفت و آن را پایین گذاشت ( مابین پیاده رو و خیابان کمی ارتفاع هست ) که در همین حین میتسویا و لونا میرسن
میتسویا :« خیلی متشکرم خانم/آقا »
ا/ت :« خواهش میکنم »
و راهشون از هم جدا میشه ولی تا مغازه پارچه فروشی جدا میمونن
اما بعد از چند وقت بعد میتسویا تنها نقش پدری مهربان را داشت و ا/ت به عنوان همسر جوان میتسویا نقش مادر خواهران همسرش را ایفا میکرد


امیدوارم خوشتون اومده باشه❤️❤️💋
دیدگاه ها (۸)

بچه ها پروف عوض شد گم نکنید

وانشا انیمه ای

پارت ۶ران و ریندو : خلاصه میگم شما تو خیابون بهم میخورین و ...

پارت ۵ چیفویو : ا/ت ۲۳ سالهچیفویو ۲۷ سالهموقعیت : بیمارستان ...

WISH MEET YOUPART 10ویو ا/ت. چاره ای ندارم مجبورم قبول کنم ب...

چند پارتی جونگوون p2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط