پارت196
#پارت196
دیگه نمیتونستم اون فضای مرگبار رو تحمل کنم بغض داشت خفه م میکرد برای همین بی توجه به همشون پشت رو شدم و از پله ها پایین اومدم
و پامو رو اخرین پله گذاشتم که مصادف شد با اولین قطره اشکی که رو گونه هام چکید برای مهم نبود که دارند نگاهم میکنند، برای من قلب شکستم مهم بود!
مگه نگفتی می مونی کنارم مگه نگفتی مگه نگفتی
مگه نگفتی که دوست دارم مگه نگفتی مگه نگفتی
مگه نگفتی که بی تو نمیشه منو نگاه کن مگه نگفتی
حالا که میری برای همیشه منو نگاه کن مگه نگفتی
"کنار یه درخت وایستادم دستمو رو درخت گذاشتم گریه م تبدیل شد به هق هق کم کم زانوهام خم شد و رو زانوهام افتادم دستامو حایل صورتم کردم و از ته دلم هق زدم"
من اگه گریه کنم ابر میشم سر دلتنگیه ابرو وا نکن
من اگه گریه کنم آب میشی برو اینجوری منو نگاه نکن
من اگه گریه کنم سیل میاد با خودش میبره ما رو خاطره
من به جای هردومون غرق میشم کاری کن عشقه من از یادت بره
"گفته بود هیچ وقت تنهام نمیذاره ولی الان جشن ازدواجشو با یکی دیگه تبریک گفتم خدا چرا من انقدر بدختم چراااا..."
مگه نگفتی می مونی کنارم مگه نگفتی مگه نگفتی
مگه نگفتی که دوست دارم مگه نگفتی مگه نگفتی
مگه نگفتی که بی تو نمیشه منو نگاه کن مگه نگفتی
حالا که میری برای همیشه منو نگاه کن مگه نگفتی
"با حلقه کردن دستای یه نفر دور شونه م گریه م شدت گرفت"
من کجا برم تو این شهرِ غریب شهری که بعد تو موندن نداره
گوشیتو نگاه کنی پر شده از اس ام اسایی که خوندن نداره
"سرمو سبینه ش گذاشتم این دفعه بلند تر از قبل زدم زیر گریه، دستاشو رو موهام گذاشت بی هیچ حرفی اجازه داد خودمو خالی کنم
لعنتی من یه سوال تو ذهنم مونده فقط میخوام بدونم چرا حرفمو باور نکرد چراااا؟"
خیلی حرفا تو دلم موند که موند خیلی از دردامو ریختم تو خودم
گریه میکنم که تنهاییِ من کادویِ توئه واسه تولدم
#پویا_بیاتی_مگه_نگفتی
دیگه نمیتونستم اون فضای مرگبار رو تحمل کنم بغض داشت خفه م میکرد برای همین بی توجه به همشون پشت رو شدم و از پله ها پایین اومدم
و پامو رو اخرین پله گذاشتم که مصادف شد با اولین قطره اشکی که رو گونه هام چکید برای مهم نبود که دارند نگاهم میکنند، برای من قلب شکستم مهم بود!
مگه نگفتی می مونی کنارم مگه نگفتی مگه نگفتی
مگه نگفتی که دوست دارم مگه نگفتی مگه نگفتی
مگه نگفتی که بی تو نمیشه منو نگاه کن مگه نگفتی
حالا که میری برای همیشه منو نگاه کن مگه نگفتی
"کنار یه درخت وایستادم دستمو رو درخت گذاشتم گریه م تبدیل شد به هق هق کم کم زانوهام خم شد و رو زانوهام افتادم دستامو حایل صورتم کردم و از ته دلم هق زدم"
من اگه گریه کنم ابر میشم سر دلتنگیه ابرو وا نکن
من اگه گریه کنم آب میشی برو اینجوری منو نگاه نکن
من اگه گریه کنم سیل میاد با خودش میبره ما رو خاطره
من به جای هردومون غرق میشم کاری کن عشقه من از یادت بره
"گفته بود هیچ وقت تنهام نمیذاره ولی الان جشن ازدواجشو با یکی دیگه تبریک گفتم خدا چرا من انقدر بدختم چراااا..."
مگه نگفتی می مونی کنارم مگه نگفتی مگه نگفتی
مگه نگفتی که دوست دارم مگه نگفتی مگه نگفتی
مگه نگفتی که بی تو نمیشه منو نگاه کن مگه نگفتی
حالا که میری برای همیشه منو نگاه کن مگه نگفتی
"با حلقه کردن دستای یه نفر دور شونه م گریه م شدت گرفت"
من کجا برم تو این شهرِ غریب شهری که بعد تو موندن نداره
گوشیتو نگاه کنی پر شده از اس ام اسایی که خوندن نداره
"سرمو سبینه ش گذاشتم این دفعه بلند تر از قبل زدم زیر گریه، دستاشو رو موهام گذاشت بی هیچ حرفی اجازه داد خودمو خالی کنم
لعنتی من یه سوال تو ذهنم مونده فقط میخوام بدونم چرا حرفمو باور نکرد چراااا؟"
خیلی حرفا تو دلم موند که موند خیلی از دردامو ریختم تو خودم
گریه میکنم که تنهاییِ من کادویِ توئه واسه تولدم
#پویا_بیاتی_مگه_نگفتی
۱۸.۷k
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.