وقتی باهم همکاری دارین و عاشقته اما تو رو سونگهون کراشی(درخواستی)
_سلام(لبخند)
+سلام..فکر نمیکردم بیای(لبخند)
_چرا نمیومدم؟(لبخند)
+بیخیال..به هرحال خوشحالم که اومدی…راستش میخواستم به موضوعی رو بهت بگم
_بگو
سرشو انداخت پایین و گفت
+ا.ت من پنج ماهه که عاشقت شدم!
تعجب کردی…چطور ممکن بود؟..تو چی باید جواب میدادی؟..تو نمیتونی قبول کنی که باهاش قرار بزاری ، تو از یکی دیگه خوشت میاد
+متاسفم اما من سونگهون رو دوست دارم
وقتی این رو گفتی نگاهت کرد..تو چشماش متوجه بغضی شدی که تاحالا تو زندگیت ندیده بودی..بغضش خیلی ناراحت کننده بود
دوباره سرش رو انداخت پایین و گفت
=متاسفم ا.ت…سعی میکنم فراموشت کنم..امیدوارم به هم برسین..خداحافظ!(بغض)
و رفت
وقتی رفت همونجا روی زمین نشستی و به فکر فرو رفتی..به این فکر میکردی که چی شد که اینطوری شد؟
بعد از چند دقیقه فکر کردن از جات بلند شدی و به سمت خونت راه افتادی…توی مسیر فقط داشتی به جی فکر میکردی
رسیدی خونه ، در رو باز کردی ، رفتی داخل و به سمت اتاقت رفتی ، خودت رو انداختی روی تخت و سعی کردی بخوابی تا مغزت یکم استراحت کنه
(فردا صبح)
از خواب بیدار شدی ، گوشیت رو برداشتی و با پیامکی از طرف سونگهون مواجه شدی…بازش کردی تا ببینی چیه
(پیام سونگهون)
=سلام ا.ت…جی همه چیز رو به من گفت ، نیومدم بگم من یکی دیگه رو دارم یا رو یه نفر دیگه کراش دارم…چون هرچی بگم دروغه..درحال حاضر نه کسی تو زندگیمه نه رو کسی کراش دارم
=تو مثل خواهرمی و من مثل برادر واقعیت دوستت دارم
=به عنوان یه برادر دارم بهت میگم ، جی با تمام وجود عاشقته..وقتایی که تو پیشمون نیستی همش راجبت صحبت میکنه…دیشب وقتی بهش زنگ زدم داشت گریه میکرد ، من مطمئنم که شما دوتا زوج های خیلی خوبی میشین ، شاید تاحالا خودت متوجه نشده باشی اما هروقت جونگ سونگ رو میبینی یه ذوق خاصی تو چشماته…تا دیر نشده بهش بگو تو ام دوستش داری
=خداحافظ خواهر کوچولو
با پیام سونگهون دوباره یاد دیشب افتادی و فهمیدی راجب خیلی چیز ها اشتباه میکردی..مغز و قلب باهم میگفتن باید به جی پیام بدی
پس سریع رفتی شماره جی رو پیدا کرای و براش نوشتی
_سلام…تا همین چند دقیقه پیش فکر میکردم کسی که عاشقشم سونگهونه اما حالا فهمیدم صاحب قلبم یکی دیگست
_ایندفعه من میگم…اقای پارک ایا اجازه این رو دارم که به جز قلبتون فامیلیتون رو هم به نام خودم بزنم؟
جی خیلی سریع جواب داد..به طوری که انگار از قبل منتظر بود بهش پیام بدی
+هم قلبم هم فامیلیم از خیلی وقت پیش برای شما بود خانوم پارک ا.ت!
(پایان)
#انهایپین
#هیسونگ
#جی
#جیک
#سونگهون
#سونو
#جونگوون
#نیکی
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
+سلام..فکر نمیکردم بیای(لبخند)
_چرا نمیومدم؟(لبخند)
+بیخیال..به هرحال خوشحالم که اومدی…راستش میخواستم به موضوعی رو بهت بگم
_بگو
سرشو انداخت پایین و گفت
+ا.ت من پنج ماهه که عاشقت شدم!
تعجب کردی…چطور ممکن بود؟..تو چی باید جواب میدادی؟..تو نمیتونی قبول کنی که باهاش قرار بزاری ، تو از یکی دیگه خوشت میاد
+متاسفم اما من سونگهون رو دوست دارم
وقتی این رو گفتی نگاهت کرد..تو چشماش متوجه بغضی شدی که تاحالا تو زندگیت ندیده بودی..بغضش خیلی ناراحت کننده بود
دوباره سرش رو انداخت پایین و گفت
=متاسفم ا.ت…سعی میکنم فراموشت کنم..امیدوارم به هم برسین..خداحافظ!(بغض)
و رفت
وقتی رفت همونجا روی زمین نشستی و به فکر فرو رفتی..به این فکر میکردی که چی شد که اینطوری شد؟
بعد از چند دقیقه فکر کردن از جات بلند شدی و به سمت خونت راه افتادی…توی مسیر فقط داشتی به جی فکر میکردی
رسیدی خونه ، در رو باز کردی ، رفتی داخل و به سمت اتاقت رفتی ، خودت رو انداختی روی تخت و سعی کردی بخوابی تا مغزت یکم استراحت کنه
(فردا صبح)
از خواب بیدار شدی ، گوشیت رو برداشتی و با پیامکی از طرف سونگهون مواجه شدی…بازش کردی تا ببینی چیه
(پیام سونگهون)
=سلام ا.ت…جی همه چیز رو به من گفت ، نیومدم بگم من یکی دیگه رو دارم یا رو یه نفر دیگه کراش دارم…چون هرچی بگم دروغه..درحال حاضر نه کسی تو زندگیمه نه رو کسی کراش دارم
=تو مثل خواهرمی و من مثل برادر واقعیت دوستت دارم
=به عنوان یه برادر دارم بهت میگم ، جی با تمام وجود عاشقته..وقتایی که تو پیشمون نیستی همش راجبت صحبت میکنه…دیشب وقتی بهش زنگ زدم داشت گریه میکرد ، من مطمئنم که شما دوتا زوج های خیلی خوبی میشین ، شاید تاحالا خودت متوجه نشده باشی اما هروقت جونگ سونگ رو میبینی یه ذوق خاصی تو چشماته…تا دیر نشده بهش بگو تو ام دوستش داری
=خداحافظ خواهر کوچولو
با پیام سونگهون دوباره یاد دیشب افتادی و فهمیدی راجب خیلی چیز ها اشتباه میکردی..مغز و قلب باهم میگفتن باید به جی پیام بدی
پس سریع رفتی شماره جی رو پیدا کرای و براش نوشتی
_سلام…تا همین چند دقیقه پیش فکر میکردم کسی که عاشقشم سونگهونه اما حالا فهمیدم صاحب قلبم یکی دیگست
_ایندفعه من میگم…اقای پارک ایا اجازه این رو دارم که به جز قلبتون فامیلیتون رو هم به نام خودم بزنم؟
جی خیلی سریع جواب داد..به طوری که انگار از قبل منتظر بود بهش پیام بدی
+هم قلبم هم فامیلیم از خیلی وقت پیش برای شما بود خانوم پارک ا.ت!
(پایان)
#انهایپین
#هیسونگ
#جی
#جیک
#سونگهون
#سونو
#جونگوون
#نیکی
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
۱۴.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.