وقتی باهم همکاری دارین و عاشقته اما تو روی سونگهون کراشی(درخواستی)
علامت ها
ا.ت_
جی+
هیسونگ&
جونگوون٪
نیکی•
سونگهون=
.
.
.
سر فیلمبرداری موزیک ویدئویی بودی که توش با انهایپین که بهترین دوستات از بچگی بودن همکاری داشتی
(هفت ساعت بعد)
بلاخره ظبط موزیک ویدیو تموم شد و میخواستی بری خونه ، همتون خسته بودین ، خب حق هم داشتین…هرکس دیگه ای هم جاتون بود خسته میشد ، بلاخره از ساعت چهار صبح تا یازده ظهر سر ظبط بودین
از همه خداحافظی کردی تا بری
داشتی میرفتی که جی گفت
+ا.ت میشه ساعت 10 بیای پارک نزدیک خونتون؟
برگشتی سمتش و گفتی
_آ..آره حتما!(لبخند)
+ممنون(لبخند)
_خداحافظ(لبخند)
+خداحافظ(لبخند)
و دوباره برگشتی…خیلی تعجب کردی..جی چیکارت داشت که گفت میخواد ببینتت
(یک ساعت بعد)
رسیدی خونه..همین که وارد خونه شدی بدون اینکه لباساتو عوض کنی یا کار دیگه ای بکنی خودتو انداختی روی مبل و خوابیدی
جی تو تمام این مدت استرس داشت
&دلیل استرستو نمیفهمم
+هم میترسم صبورم نکنه هم میترسم دوست پسر داشته باشه
٪ا.ت نمیتونه هیچی رو تو دلش نگهداره..اگه دوست پسر داشت حتما به ما میگفت
•جونگوون راست میگه..امکان نداره ا.ت دوست پسر داشته باشه و به ما نگفته باشه
جی با شنیدن این حرفای اعضا استرسش کم شد اما بازم استرس داشت
+احساس میکنم آروم شدم..من دیگه برم..خداحافظ
همه:خداحافظ
جی رفت بیرون و به سمت خونش راه افتاد
(هشت ساعت بعد)
از خواب بیدار شدی…به ساعت نگاه کردی…ساعت هشت بود..خوشبختانه به موقع بیدار شدی
از جات بلند شدی و سمت دستشویی رفتی تا صورتت رو بشوری
بعد از اینکه صورتت رو شستی تصمیم کفتی حموم کنی…رفتی تو حموم ، آب ولرم رو باز کردی و منتظر شدی تا وان پر شه..لباساتو در اوردی و بیرون حموم پرت کردی
بعد از چند دقیقه وان پر شد و شروع به حموم کردن کردی
(۱۷ دقیقه بعد)
از حموم اومدی بیرون…حوله تنت کردی و به سمت اتاقت رفتی…نشستی روی صندلی میز آرایشت و موهات رو شونه کردی..بعد از اینکه شونه زدنت تموم شد سشوار رو به برق وصل کردی و شروع به خشک کردن موهات کردی
موهات رو که خشک کردی سشوار رو از برق کشیدی و گذاشتیش سره جاش
رفتی سمت کمد لباسات ، یه لباس قشنگ برداشتی و پوشیدیش
بعد اینکه لباستو پوشیدی رفتی سمت کمدی که داخلش پر از عطر بود…خوشبوترین عطرت رو برداشتی و چند پیس ازش به خودت زدی
کاملا آماده بودی ، فقط میکاپت مونده بود
دوباره نشستی روی صندلی میز آرایشت و شروع کردی به میکاپ کردن صورتت
میکاپت تموم شد
ساعت یک ربع به 10 بود…میخواستی الان بری چون پیاده داری میری قطعا سره ساعت اونجایی..از خونه رفتی بیرون و به سمت همون پارکی که جی گفت حرکت کردی
(چند دقیقه بعد)
رسیدی…جی رو دیدی که منتظرت بود ، رفتی سمتش
#انهایپین
#هیسونگ
#جی
#جیک
#سونگهون
#سونو
#جونگوون
#نیکی
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
ا.ت_
جی+
هیسونگ&
جونگوون٪
نیکی•
سونگهون=
.
.
.
سر فیلمبرداری موزیک ویدئویی بودی که توش با انهایپین که بهترین دوستات از بچگی بودن همکاری داشتی
(هفت ساعت بعد)
بلاخره ظبط موزیک ویدیو تموم شد و میخواستی بری خونه ، همتون خسته بودین ، خب حق هم داشتین…هرکس دیگه ای هم جاتون بود خسته میشد ، بلاخره از ساعت چهار صبح تا یازده ظهر سر ظبط بودین
از همه خداحافظی کردی تا بری
داشتی میرفتی که جی گفت
+ا.ت میشه ساعت 10 بیای پارک نزدیک خونتون؟
برگشتی سمتش و گفتی
_آ..آره حتما!(لبخند)
+ممنون(لبخند)
_خداحافظ(لبخند)
+خداحافظ(لبخند)
و دوباره برگشتی…خیلی تعجب کردی..جی چیکارت داشت که گفت میخواد ببینتت
(یک ساعت بعد)
رسیدی خونه..همین که وارد خونه شدی بدون اینکه لباساتو عوض کنی یا کار دیگه ای بکنی خودتو انداختی روی مبل و خوابیدی
جی تو تمام این مدت استرس داشت
&دلیل استرستو نمیفهمم
+هم میترسم صبورم نکنه هم میترسم دوست پسر داشته باشه
٪ا.ت نمیتونه هیچی رو تو دلش نگهداره..اگه دوست پسر داشت حتما به ما میگفت
•جونگوون راست میگه..امکان نداره ا.ت دوست پسر داشته باشه و به ما نگفته باشه
جی با شنیدن این حرفای اعضا استرسش کم شد اما بازم استرس داشت
+احساس میکنم آروم شدم..من دیگه برم..خداحافظ
همه:خداحافظ
جی رفت بیرون و به سمت خونش راه افتاد
(هشت ساعت بعد)
از خواب بیدار شدی…به ساعت نگاه کردی…ساعت هشت بود..خوشبختانه به موقع بیدار شدی
از جات بلند شدی و سمت دستشویی رفتی تا صورتت رو بشوری
بعد از اینکه صورتت رو شستی تصمیم کفتی حموم کنی…رفتی تو حموم ، آب ولرم رو باز کردی و منتظر شدی تا وان پر شه..لباساتو در اوردی و بیرون حموم پرت کردی
بعد از چند دقیقه وان پر شد و شروع به حموم کردن کردی
(۱۷ دقیقه بعد)
از حموم اومدی بیرون…حوله تنت کردی و به سمت اتاقت رفتی…نشستی روی صندلی میز آرایشت و موهات رو شونه کردی..بعد از اینکه شونه زدنت تموم شد سشوار رو به برق وصل کردی و شروع به خشک کردن موهات کردی
موهات رو که خشک کردی سشوار رو از برق کشیدی و گذاشتیش سره جاش
رفتی سمت کمد لباسات ، یه لباس قشنگ برداشتی و پوشیدیش
بعد اینکه لباستو پوشیدی رفتی سمت کمدی که داخلش پر از عطر بود…خوشبوترین عطرت رو برداشتی و چند پیس ازش به خودت زدی
کاملا آماده بودی ، فقط میکاپت مونده بود
دوباره نشستی روی صندلی میز آرایشت و شروع کردی به میکاپ کردن صورتت
میکاپت تموم شد
ساعت یک ربع به 10 بود…میخواستی الان بری چون پیاده داری میری قطعا سره ساعت اونجایی..از خونه رفتی بیرون و به سمت همون پارکی که جی گفت حرکت کردی
(چند دقیقه بعد)
رسیدی…جی رو دیدی که منتظرت بود ، رفتی سمتش
#انهایپین
#هیسونگ
#جی
#جیک
#سونگهون
#سونو
#جونگوون
#نیکی
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
۲۰.۳k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.