Pt

Pt12
باهم صبحونه رو درست کردیم میز رو چیدیم تا کوک بیاد ماهم رفتیم آشپزخونه منم رفتم خونه رو تمیز کردم کوک امروز خونه بود و تو اتاق کارش مشغول بود باید پله هارو تمیز میکردم و با تی روشون میکشیدم رویه یکی از پله ها بودم که یهو صدام کرد و گفت هی دختره برگشتم طرفش که یهو زد به سینم پام پیچ خورد از پله ها سر خوردم تنها کاری که کردم جیغ زدن بود و از پله ها یکی یکی رفتم پایین و سیاهی
ویو کوک
داشتم کارامو تو خونه انجام میدادم در کنارش به دیشب فکر میکردم اون دختر واسم با ارزش شده بود ولی از کی شاید از وقتی که عطرشو حس کردم یا لباشو چشیدم ولی نمی‌دونم درسته این حس یا نه تو همین فکر بودم که صدا جیغ اومد عینکمو در آوردم سمت بیرون رفتم کوک:چخبره از پله ها رفتم پایین که ا.ت رو پایین پله ها بیهوش دیدم حس کردم قلبم نمیزنه با نگرانی سمتش رفتم کمی تکون خورد تو بغلم گرفتمش کوک:ا.ت ا.ته آجوما(داد) آجوما سریع اومد آجوما:وای ا.ته کوک:زود باش زنگ بزن به دکتر أجوما:چشم کوک:ا.ته کی اینکارو کرده بغلش کردم و بردمش تو اتاقم همینجوری از کنار سرش خون میرفت دکتر از راه رسید هوپی:جونگ کوک کوک:هیونگ برو نجاتش بده هوپی:باشه پسر رفت تو اتاق منم برد بیرون از اعصبانیت نمی‌دونستم چیکار کنم بلند غریدم
پرت بعد رو گذاشتم شرط میزارم
دیدگاه ها (۰)

PT 13کوک:آجوما(عربده) آجوما آجوما:بله ارباب کوک:زود همه رو ج...

Pt14ویو ا.ت با سردرد شدید چشمامو باز کردم تشنم بود هیچکس نبو...

PT 11هوا تقریبا تاریک شده بود دخترک خواست کمی بره تو حیاط کم...

PT 10ا.ت سینی غذاهارو واسه کوک برد همون موقع صدا پچ دو شنید ...

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

WISH MEET YOUPART 15ویو ا/ت. بعد از اینکه ون مرد نجاتم داد س...

هرزه ی حکومتی پارت ۴ که جیمین و جیهوپ...دستاشون و گذاشتن روی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط