PT

PT 10
ا.ت سینی غذاهارو واسه کوک برد همون موقع صدا پچ دو شنید رفتم سمت صدا .....اون کوک احمق فکر می‌کنه من واقعا دوسش دارم منم دوست دارم ددی داشت به کوک خیانت میکرد رفتم سمت اتاق کوک در زد کوک:بیا تو ا.ت:ارباب غذاتونو آوردم رفت تو اتاق و در و بست کوک پشت میز کارش نشسته بود دوتا از دکمه هایه پیرهنش باز بود لباس جذبی بود و بازوها و سینه هایه برجستش رو به نمایش میزاشت و عینکه طبی که زده بود ضربان قلبش بالا رفته بود نمی‌تونست این همه جذابیت رو به سمت میز اربابش رفت و اونم میز کارش رو مرتب کرد غذا رو رو میز گذاشت ا.ت:بفرمایید آم ار کوک:قرار شد کوک صدام کنی ا.ت:کوک دستتون خوبه بلند شد به سمت دخترک رفت کوک:وقتی باهم تنهایم رسمی حرف نزن بام خوبه ا.ت:ک کوک راستش یه موضوعی باید بهتون بگم نمی‌دونم درسته یا نه کوک:بگو ا.ت:دوست دخترتون من شنیدم که داشت با یکی پشت سر شما حرف میزد کوک:چی می‌گفت ا.ت:گفت شمارو گول زده قیافش خیلی عصبی شد کوک:باشه میتونی بری ا.ت:حالتو.... کوک:گفتم میتونی بری(کمی بلند) دخترک از اتاق رفت بیرون چرا باید بخاطر یه داد ناراحت میشد
پرش به یک ساعت بعد
صدا شکستن چیزی اومد و همون دختری که ا.ت راجبش به کوک گفت به طرفی پرت شد کوک:که به من خیانت می‌کنی هرزه ....نه کوک اشتباه شده کوک:زود باش تلفنتو بده تلفنشو ازش گرفت و به اولین تماسی که بود زنگ زد کوک:مای ددی؟پس اینه زنگ زد بهش کوک::حرف بزن دختره:سلام لوکاس ناشناس:سلام بیبی من امشب بیا اینجا دختره:باشه ددی بعد قطع کرد کوک از موهایه دختره گرفت بردش سمت در و از خونه پرتش کرد بیرون کوک:گمشو از خونه من هرزه(عربده) درم روش بست کوک:چرا وایستادید گمشید سر کارتون ج.ده ها سریع رفتن سر کارشون
چندتا پارت براتون آماده کردم
دیدگاه ها (۰)

PT 11هوا تقریبا تاریک شده بود دخترک خواست کمی بره تو حیاط کم...

Pt12باهم صبحونه رو درست کردیم میز رو چیدیم تا کوک بیاد ماهم ...

part 9ویو ا.ت متوجه موقعیت نبودم ولی دلم میخواست یکیو بغل کن...

part 8ا.ت:ارباب دختره خودشو تو بغل کوک انداخت دختره:کوک این ...

هرزه ی حکومتی پارت ۳ کوک :....قانون ۱ اصن توی اتاق کار من نم...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط