پارت۲۸ رمان (فیک) (بد بوی من // My bad boy )
....
#my_bad_boy #BTS #فیک #رمان_بی_تی_اس #رمان_بی_تی_اس #رمان #بد_بوی_من #تهیونگ #کیم_تهیونگ #جونگکوک #جئون_جونگکوک #نامجون #کیم_نامجون #جیمین #پارک_جیمین #سوکجین #جین #کیم_سوکجین #مین_یونگی #یونگی
#شوگا #ته #بی_تی_اس #سناریو #ترسناک #مد #سال #مدگل #سوگنگ
پارت ۲۸
(فردا..صبح)
+(بعد از اینکه با اصرار و کتک های چه وون بیدار شدم رفتم دستشویی و صورتمو شستم و مسواک هم زدم و رفتم پایین پیش میز صبحانه که مادر و پدرم و چه وون نشستن و منتظرن که خدمتکارا غذا رو بیارن....منم رفتم نشستم کنار چه وون که دیدم خدمتکارا دارن جای چهار نفر دیگه روی میز که جای صندلیشون خالی بود....تعجب کردم و گفتم)
+کسی قراره بیاد؟
بابا:اره دخترم عموت و زنش و پسرش رو دعوت کردم بیان برای صبحانه امروز یکم دیر تر میرید مدرسه
+چییییی! ایششش بابا اخه چرا دعوتشون کردی...اَه
بابا: عه مگه چیه کاریت ندارن که نترس عزیزم (خنده)
+......بابا اذیت نکن....اخه اینهمه آدم توهم چسبیدی به اینا مگه تو قهر نبودی با عمو؟
بابا: بله قهر بودم ولی دیگه گفتیم که دیگه کدورت رو کنار بزاریم و باهم دوست باشیم
+اها بعد مثلا نمیخواید شریک بشید؟ که شرکت ما بالا بره نه؟🤨
بابا: از دست تو دختر شاید شریک هم بشیم....سوال دیگه ای نیست؟
+چرا اتفاقن هست من نمیخوام با تهیونگ هم گروهی باشما گفته باشم
بابا: مگه تو و تهیونگ باهم دوست نیستید؟
+(اومدم حرف بزنم که از پشت سرم یه صدا اومد)
_اتفاقن عمو جون ما خیلی هم باهم جوریم...مگه نه ا.ت خانوم؟😏
+هههه قلبم ریخت چتهههههه چرا مث روح میای....نه خیرم اصلا هم.... (جلوی دهنم رو گرفت و اومد در گوشم گفت)
_خفه شو وگرنه...(جدی)
+(همینطور که نگاهش میکردم تعجب کردم که چرا انقدر یهو جدی شد؟!)
یورا: وگرنه چی اوپا؟
+تو دیگه کی هستی؟
یورا: من دختر دایی ناتنی و همینطور همسر آینده ی وی هستم...خوشبختم و تو؟
+دختر چی چی؟ همسر؟........پوفففففف🤣🤣🤣🤣 شوخی میکنی دیگه نه؟ (خنده)
یورا: نه خیرم من اصلا هم شوخی نکردم میخوای از همسر آیندم بپرس....مگه نه عشقم؟(...)
دارید سکته میکنید نه؟😂 (دور از جون😐)
برای پارت بعد لایک و فالو و کامنت(معنی دار..) فراموش نشه😜
خب دیگه خواستم بگم که.......
اردو ی مدرسه برای هفته ی دیگه شد..
خب دیگه برم...
ولی لطفا حمایتاتون رو زیاد کنید..۳۲ هزار نفر پست قبلی رو دیدن اما همش ۳۰ تا لایک خورده و فالو و کامنت که هیچی اصن...
به جز چند نفر که حمایت میکنن دیگه کسی نیست..
خب..دیگه بای..♡
#my_bad_boy #BTS #فیک #رمان_بی_تی_اس #رمان_بی_تی_اس #رمان #بد_بوی_من #تهیونگ #کیم_تهیونگ #جونگکوک #جئون_جونگکوک #نامجون #کیم_نامجون #جیمین #پارک_جیمین #سوکجین #جین #کیم_سوکجین #مین_یونگی #یونگی
#شوگا #ته #بی_تی_اس #سناریو #ترسناک #مد #سال #مدگل #سوگنگ
پارت ۲۸
(فردا..صبح)
+(بعد از اینکه با اصرار و کتک های چه وون بیدار شدم رفتم دستشویی و صورتمو شستم و مسواک هم زدم و رفتم پایین پیش میز صبحانه که مادر و پدرم و چه وون نشستن و منتظرن که خدمتکارا غذا رو بیارن....منم رفتم نشستم کنار چه وون که دیدم خدمتکارا دارن جای چهار نفر دیگه روی میز که جای صندلیشون خالی بود....تعجب کردم و گفتم)
+کسی قراره بیاد؟
بابا:اره دخترم عموت و زنش و پسرش رو دعوت کردم بیان برای صبحانه امروز یکم دیر تر میرید مدرسه
+چییییی! ایششش بابا اخه چرا دعوتشون کردی...اَه
بابا: عه مگه چیه کاریت ندارن که نترس عزیزم (خنده)
+......بابا اذیت نکن....اخه اینهمه آدم توهم چسبیدی به اینا مگه تو قهر نبودی با عمو؟
بابا: بله قهر بودم ولی دیگه گفتیم که دیگه کدورت رو کنار بزاریم و باهم دوست باشیم
+اها بعد مثلا نمیخواید شریک بشید؟ که شرکت ما بالا بره نه؟🤨
بابا: از دست تو دختر شاید شریک هم بشیم....سوال دیگه ای نیست؟
+چرا اتفاقن هست من نمیخوام با تهیونگ هم گروهی باشما گفته باشم
بابا: مگه تو و تهیونگ باهم دوست نیستید؟
+(اومدم حرف بزنم که از پشت سرم یه صدا اومد)
_اتفاقن عمو جون ما خیلی هم باهم جوریم...مگه نه ا.ت خانوم؟😏
+هههه قلبم ریخت چتهههههه چرا مث روح میای....نه خیرم اصلا هم.... (جلوی دهنم رو گرفت و اومد در گوشم گفت)
_خفه شو وگرنه...(جدی)
+(همینطور که نگاهش میکردم تعجب کردم که چرا انقدر یهو جدی شد؟!)
یورا: وگرنه چی اوپا؟
+تو دیگه کی هستی؟
یورا: من دختر دایی ناتنی و همینطور همسر آینده ی وی هستم...خوشبختم و تو؟
+دختر چی چی؟ همسر؟........پوفففففف🤣🤣🤣🤣 شوخی میکنی دیگه نه؟ (خنده)
یورا: نه خیرم من اصلا هم شوخی نکردم میخوای از همسر آیندم بپرس....مگه نه عشقم؟(...)
دارید سکته میکنید نه؟😂 (دور از جون😐)
برای پارت بعد لایک و فالو و کامنت(معنی دار..) فراموش نشه😜
خب دیگه خواستم بگم که.......
اردو ی مدرسه برای هفته ی دیگه شد..
خب دیگه برم...
ولی لطفا حمایتاتون رو زیاد کنید..۳۲ هزار نفر پست قبلی رو دیدن اما همش ۳۰ تا لایک خورده و فالو و کامنت که هیچی اصن...
به جز چند نفر که حمایت میکنن دیگه کسی نیست..
خب..دیگه بای..♡
۱۱.۱k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.