پرواز پرنده پارت
پرواز پرنده☆ پارت ۲
توی بغل جیسونگ بودم و اونم منو بقل کرده بود
از بقلش اومدم بیرون و گفتم
ات: ببخشید ببخشید
جیسونگ: خواهش میکنم ترسیدی کوچولو؟
و دستشو گذاست رو موهام و نازم کرد
ات: کوچولو؟ همسنیما
جیسونگ: نه من ۲ ماه ازت بزرگترم
یا خداااا این از کجا سنمو میدونههه که اون وو اومد
اون وو: یااا داری با خواهر من لاس میزنی؟
ات: چی میگی؟ مرض داری میترسونیم؟
اون وو: اخه تو کوچولوییییی
ات: عاااا یه کوچولویی بت نشون بدم
اون وو: وایییی تروخدا عصبی نشو
و بعد اون فرار کرد میخواستم برم دنبالش که جیسونگ گرفتم
جیسونگ: ولش کن بیا به جای این کارا حرصشو در بیاریم
ات: مثن چی کار کنیم؟
جیسونگ: مثن نشون بدیم که صمیمی شدیم
ات: چجور.....
که یهو دستشو گذاشت رو شونم و منو به خودش نزدیم کرد و بعد خم شد و موهامو ناز کرد
جیسونگ: عادی رفتار کن داره نگا میکنه
اون وو سریع اومد پیشمون و ما رو از هم جدا کرد
اون وو: یااا مگه دوسدخترته
جیسونگ: چرا که نه هم خوشگله هم استعداد داره هم مهریونه
اون وو: جیسونگ میزنمتااا
ات: یاااااا چی کارش داری؟
اون وو: ات بذار دارم برات اگه دیگه بردمنت شهربازی یا برات خوراکی خریدم
لعنتییییی من عاشق شهربازیو خوراکیم دست گذاشت رو نقطه ضعفم
ات: باشه ببخ....
که جیسونگ اومد پیشم و خم شدو موهامو ناز کردو گفت
جیسونگ: پیشی کوچولو خودم برات میخرم
اون موقع بود که کامل حس کردم قلبم پروانه ای شدهه
ات: جیسونگ میگم چیزه
که یه دختری اومد و رف بقل جیسونگ و جیسونگ هم اونو گرفته بود بقل و گفت
جیسونگ: کی اومدی بستنی؟
چی شد الان دوسدختر داره؟ قشنگ صدا خورد شدن قلبمو حس کردم
و بغضی کردم و.......
شرایط ۵ لایک و ۳ تا کامنت♡☆
اسلاید ۲ عکس یونیفرم مدرسه س
توی بغل جیسونگ بودم و اونم منو بقل کرده بود
از بقلش اومدم بیرون و گفتم
ات: ببخشید ببخشید
جیسونگ: خواهش میکنم ترسیدی کوچولو؟
و دستشو گذاست رو موهام و نازم کرد
ات: کوچولو؟ همسنیما
جیسونگ: نه من ۲ ماه ازت بزرگترم
یا خداااا این از کجا سنمو میدونههه که اون وو اومد
اون وو: یااا داری با خواهر من لاس میزنی؟
ات: چی میگی؟ مرض داری میترسونیم؟
اون وو: اخه تو کوچولوییییی
ات: عاااا یه کوچولویی بت نشون بدم
اون وو: وایییی تروخدا عصبی نشو
و بعد اون فرار کرد میخواستم برم دنبالش که جیسونگ گرفتم
جیسونگ: ولش کن بیا به جای این کارا حرصشو در بیاریم
ات: مثن چی کار کنیم؟
جیسونگ: مثن نشون بدیم که صمیمی شدیم
ات: چجور.....
که یهو دستشو گذاشت رو شونم و منو به خودش نزدیم کرد و بعد خم شد و موهامو ناز کرد
جیسونگ: عادی رفتار کن داره نگا میکنه
اون وو سریع اومد پیشمون و ما رو از هم جدا کرد
اون وو: یااا مگه دوسدخترته
جیسونگ: چرا که نه هم خوشگله هم استعداد داره هم مهریونه
اون وو: جیسونگ میزنمتااا
ات: یاااااا چی کارش داری؟
اون وو: ات بذار دارم برات اگه دیگه بردمنت شهربازی یا برات خوراکی خریدم
لعنتییییی من عاشق شهربازیو خوراکیم دست گذاشت رو نقطه ضعفم
ات: باشه ببخ....
که جیسونگ اومد پیشم و خم شدو موهامو ناز کردو گفت
جیسونگ: پیشی کوچولو خودم برات میخرم
اون موقع بود که کامل حس کردم قلبم پروانه ای شدهه
ات: جیسونگ میگم چیزه
که یه دختری اومد و رف بقل جیسونگ و جیسونگ هم اونو گرفته بود بقل و گفت
جیسونگ: کی اومدی بستنی؟
چی شد الان دوسدختر داره؟ قشنگ صدا خورد شدن قلبمو حس کردم
و بغضی کردم و.......
شرایط ۵ لایک و ۳ تا کامنت♡☆
اسلاید ۲ عکس یونیفرم مدرسه س
- ۴.۷k
- ۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط