MY FOX pt7

*منم... البته اسم زمینیم سوکجینه... اسم اصلیم میکائیله!
+میکائیل؟ همونکه شیطون ازش مثل سگ میترسه؟
*وقتی ابهت منو ببینه معلومه که میترسه.
+اهان... میدونی من الان چیم؟
_*چی هستی؟
+*خنده*ا.ت در سرزمین عجایب!
_*خنده*
*هوپی... اومدم بهت بگم که وقتت... وقتت داره تموم میشه... تصمیمی نداری؟
_اهان اون... خب نه... بذار حد اقل تا چند ماهی که وقت دارم از تیلم به خوبی محافظت کنم.
+بیا آجوشی... نیگا کن... خیلیا دوست دارن... تو باید بخاطر بقیه هم شده به انسان تبدیل شی.
_ا.ت لطفا بحثشو نکش وسط... اصلا بیاید شام بخوریم. سرد شد.
+خیلی خب... باشه.
*اما من نمیتونم... باید برم.
_خیلی خب... خدافظ هیونگ.
+خدافظ میکائیل جون.
*هی خنگ هیچکس نباید بفهمه من فرشتم... منو جین صدا کن.
+*خنده*باشه... خدافظ بیگ هیونگ.
*زهر مار*خنده*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+آقا بزرگ... من خیلی خوابم میاد... میشه برم بخوابم؟
_حتما... شبت بخیر کوچولو.
+باشه... راستی یه سوال.
_هوم؟
+شما با بیگ هیونگ چند ساله که دوستید؟
_بیگ هیونگ*خنده*
+آره*خنده*آخه هیونگ خیلی بزرگه.
_اوهوم... خب ن تا یادم میاد اون همیشه مواظب من بود. پس حدودا 999 ساله که باهاش دوستم.
+اوهوم... جالبه... بنظر آدم خوبی میومد... بهش میخورد کسی باشه که دائم مواظبت باشه.
_آره... اون همیشه در برابر خطرات از من مراقبت میکرد!