my fierce daddy
#my_fierce_daddy
#P_30
ته: حله ات حواست به خودت باشه
ات: چشم
منو کوک رفتیم تا دوباره نوشیدنی بگیریم داشتیم برمیگشتیم سمت صندلی که دیدم ات و امیلی با سرعت داره میاد سمتون
امیلی: ت....ت....ته.....ا....ا...ت(لکنت)
ته :چی شده ات کووووو
امیلی: ات ... مست...ت بود .. یه مرده را با تو اشتباه گرفت...ت باهم رفتند تو ات...ت...ا...اتاق
با این حرفش سریع رفتم سمت اتاقا تو هر اتاق یه زن لخ*ت و یه مرد لخ*ت بود و من دنبال ات میگشتم بلاخره یه اتاق پیدا شد ولی درش قفل بود با لگد شکستم که دیدم ات داره لخ*ت میشه و ل*ب های اون مرتیکه روی ل*ب های ات قرار گرفته
رفتم جلو و اون مرتیکه رو تا حد مرگ زدم و دست ات رو گرفتم بردنش تو ماشین انداختمش و سریع سوار شدم انقد عصبی بودم که با سرعت به سمت خونه میرفتم
ات= ته اصلا اونجوری که فکر میکنی نیست برات توضیح میدم
ته= خفه شو ات خفه شو فقط باید ببینی میتونم چه بلایی سرت بیارم تا بفهمی قوانین رو رعایت کنی
به عمارت رسیدیم و با سرعت دست ات رو گرفتم و رفتیم بالا رسیدم به اتاق
مثل وحشیا گردنش و گرفتم و ل*باش و کبود کردم در حدی که مزه خون رو توی دهن حس میکردم
در اتاق باز کردم حلش دادم روی تخت روش خیمه زدم گردنش و کبود کبود کردم
لباساش با اینکه تازه خریده بود کامل جر داد تا بدن ل*ختش رو حس میکردم پوست نرمش بهشتی بود
اروم سی*نه هاشو میما*لیدم
از بالای سی*نیش تا نوک انگشتاشو بوسیدم
دوتا انگشت وسطمو دورِ .....
......بازم خماری......
......ادامه دارد.......
#P_30
ته: حله ات حواست به خودت باشه
ات: چشم
منو کوک رفتیم تا دوباره نوشیدنی بگیریم داشتیم برمیگشتیم سمت صندلی که دیدم ات و امیلی با سرعت داره میاد سمتون
امیلی: ت....ت....ته.....ا....ا...ت(لکنت)
ته :چی شده ات کووووو
امیلی: ات ... مست...ت بود .. یه مرده را با تو اشتباه گرفت...ت باهم رفتند تو ات...ت...ا...اتاق
با این حرفش سریع رفتم سمت اتاقا تو هر اتاق یه زن لخ*ت و یه مرد لخ*ت بود و من دنبال ات میگشتم بلاخره یه اتاق پیدا شد ولی درش قفل بود با لگد شکستم که دیدم ات داره لخ*ت میشه و ل*ب های اون مرتیکه روی ل*ب های ات قرار گرفته
رفتم جلو و اون مرتیکه رو تا حد مرگ زدم و دست ات رو گرفتم بردنش تو ماشین انداختمش و سریع سوار شدم انقد عصبی بودم که با سرعت به سمت خونه میرفتم
ات= ته اصلا اونجوری که فکر میکنی نیست برات توضیح میدم
ته= خفه شو ات خفه شو فقط باید ببینی میتونم چه بلایی سرت بیارم تا بفهمی قوانین رو رعایت کنی
به عمارت رسیدیم و با سرعت دست ات رو گرفتم و رفتیم بالا رسیدم به اتاق
مثل وحشیا گردنش و گرفتم و ل*باش و کبود کردم در حدی که مزه خون رو توی دهن حس میکردم
در اتاق باز کردم حلش دادم روی تخت روش خیمه زدم گردنش و کبود کبود کردم
لباساش با اینکه تازه خریده بود کامل جر داد تا بدن ل*ختش رو حس میکردم پوست نرمش بهشتی بود
اروم سی*نه هاشو میما*لیدم
از بالای سی*نیش تا نوک انگشتاشو بوسیدم
دوتا انگشت وسطمو دورِ .....
......بازم خماری......
......ادامه دارد.......
۱۳.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.