فیک زندگی با ماکان
فیک زندگی با ماکان
پارت ۷
سارا:امیرآقا و آقا یاشار اینم رهامتون
امیر:داداش خوبی
سارا:آقا امیر چرا گذاشتین رهام برونه هم شمارو ناکار کرد هم خدشو
یاشار:عع
دوستی: باهم کنار اومدن آقا یاشار
السانا:اینم میگذره
رهام:آییی
سارا:چی شد!!!!
رهام:سرکارت گذاشتم
دوستی:ای بابا ترسیدیم آقا رهام
سارا:عه راستی دوستی زن رهام میشی
رهام:ساراا جااان(خجالت)
دوستی:ها؟!
یاشار:به به بوی عروسی میاد
امیر:امشب چ شبیست شبه مراد هست امشب ...
رهام:عه
السانا:چی بپوشم من
سارا:پیژامه شوهر عمت
امیرمیلاد اومد
امیرمیلاد:سلام خدا بد نده داداش
رهام:سلام ممنون
یاشار:نیکزاد بیا داخل عروسی داریم
دوستی:آقا یاشار لطفا بسه
سارا:اذیتشون نکنید
امیرمیلاد:خوبع ک خانم نمردیم و بلاخره خاهر آقا رهامو دیدیم
سارا: خوش اومدید بچ ها من میخونم همراهی کنید آرام آرام آتش ب دلم زدی بنشین ک خوش آمدی
همه:رویای من
سارا: خب کی بیاین خاستگاری
رهام:سارا عه
دوستی:میشه با آقا رهام تنا باشم
همه از اتاق زدیم بیرون توی سالن نشستیم
امیر: کاش ی خاهر داشتم اینجوری همه چیو جوش داد بهم
السانا:آقا امیر عاشق شدینا
سارا:خدم هستم داداش کیو زیر نظر داری
امیر :بعد میگم
یاشار:هی بنازما
سارا:اوکیه
بعد چند دقیقه دوستی اومد بیرون
السانا:لباس بخریم یا زودع؟
دوستی: ب فکرش باش
سارا:هی جونم
پارت ۷
سارا:امیرآقا و آقا یاشار اینم رهامتون
امیر:داداش خوبی
سارا:آقا امیر چرا گذاشتین رهام برونه هم شمارو ناکار کرد هم خدشو
یاشار:عع
دوستی: باهم کنار اومدن آقا یاشار
السانا:اینم میگذره
رهام:آییی
سارا:چی شد!!!!
رهام:سرکارت گذاشتم
دوستی:ای بابا ترسیدیم آقا رهام
سارا:عه راستی دوستی زن رهام میشی
رهام:ساراا جااان(خجالت)
دوستی:ها؟!
یاشار:به به بوی عروسی میاد
امیر:امشب چ شبیست شبه مراد هست امشب ...
رهام:عه
السانا:چی بپوشم من
سارا:پیژامه شوهر عمت
امیرمیلاد اومد
امیرمیلاد:سلام خدا بد نده داداش
رهام:سلام ممنون
یاشار:نیکزاد بیا داخل عروسی داریم
دوستی:آقا یاشار لطفا بسه
سارا:اذیتشون نکنید
امیرمیلاد:خوبع ک خانم نمردیم و بلاخره خاهر آقا رهامو دیدیم
سارا: خوش اومدید بچ ها من میخونم همراهی کنید آرام آرام آتش ب دلم زدی بنشین ک خوش آمدی
همه:رویای من
سارا: خب کی بیاین خاستگاری
رهام:سارا عه
دوستی:میشه با آقا رهام تنا باشم
همه از اتاق زدیم بیرون توی سالن نشستیم
امیر: کاش ی خاهر داشتم اینجوری همه چیو جوش داد بهم
السانا:آقا امیر عاشق شدینا
سارا:خدم هستم داداش کیو زیر نظر داری
امیر :بعد میگم
یاشار:هی بنازما
سارا:اوکیه
بعد چند دقیقه دوستی اومد بیرون
السانا:لباس بخریم یا زودع؟
دوستی: ب فکرش باش
سارا:هی جونم
۳.۰k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.