true love part 10
" یونا"
سریع یه حموم کوتاه گرفتم ، یه لباس اسپورت ساده پوشیدم و سوار ماشین شدیم و به سمت پاساژ به راه افتادیم
بعد از ۴ ساعت خرید در پاساژ😐💔
+ اهههه هانا هیچ چیز درست حسابی نخریدم !
÷ آخه پشمک دستای خودمو خودت رو ببین چقدر پر وسیلس! بعد میگی چیز زیادی نگرفتم؟!
+ خب حالا ! ساعت چنده!؟
÷۱۲ و نیم
+ اوکی بیا بریم خونه ما . بابام که مسافرته ۳ روزس ، سوهو هم که طبق معمول شرکته . بیا بریم یه رامنی چیزی درست کنیم بخوریم ، قسمت جدید سریالمون رو هم ببینیم بعدم یوم زر بزنیم و بریم حاضر شیم
÷ اوک بریم
پرش به خانه
÷ یونا ، پس میرا و خانم چوی کجان؟!
+ خانم چوی که فکر کنم طبق معمول درحال جمع کردن اتاق نامزد جنابعالیه .میرا هم...
° من اینجام! ( علامت میرا° علامت خانم چوی▪︎)
+ عا سلام میرا . خانم چوی کجاس. همونجایی که حدس زدی . سلام هانا خوبی؟
÷ مرسی اونی
▪︎ سلام دخترا !
+÷ سلام!
▪︎ ناهار خوردید؟
÷ نه
▪︎ خب وایسید
+ نیازی نیست میخوام رامن درست کنم بریم تو اتاقم بخوریم .
▪︎ هرجور راحتید!
+ میرا تو نمیای؟!
° نه امروز میخوام با دوست پسرم برم بیرون!
÷+ اووووووووو😈
▪︎ اذیت نکنین بچه رو ! یکی از دوستای قدیمیشه که تازگی همو پیدا کردند و باهمن.آقای هیون گفتن میتونه دیگه اینجا کار نکنه ولی خودش خواست برای همین آقای هیون هم برای ورود خروجش نیازی به اجازش نداره!
° درسته .خداحافظ بچه ها!
+÷ خداحافظ اونی
ساعت ۵ ونیم
+ باورت بشه یا نه خودش اینکارو کرد
÷ آره ولی مگه...
▪︎ شما مگه نمیخواستید برین امروز بیرون؟! الان آقای سوهو میان میبینن اماده نیستین عصبی میشن .
+ راست میگین. هانا پاشو آماده شیم
÷ خعلی خب . بیا لباسای ستی که امروز خریدیم رو بپوشیم !
+ اوکی
( میذارم لباس رو)
ساعت ۱۸:۴۷
× توروخدا بیاین پایین! بسه دیگهههههه
+ اومدیم بد اخلاق
× بریم؟
÷ بریم
پرش به ورودی پارک وحشت.
( مینهو و میچا باهم اومده بودند ، تهیونگ و دونگی و یونگی و جیمین و کوکی و لیسو باهم)
+ سلام بر دوستان !
٪سلام ! میشه بفرمایید چرا دیر کردید؟!
× تقصیر این دو بانو بود😑
÷ جنابعالی شرکت تشریف داشتید!
~ خیلی خب بسه بابا!
_ اممم فکر کنم شما ها همدیگرو میشناسید ولی چند ساله همو ندیدیم پس بیاین همو معرفی کنیم
× سلام من لی سوهو هستم.
+ سلام من متاسفانه خواهر سوهو ، لی یونا هستم😑
÷ سلام بنده دوست جون جونی میچا و یونا هستم و نامزد سوهو 🗿
٪ منم که میشناسید میچام . البته چون هرروز همو دیدیم😐
~ من مینهو عم ! دوست پسر میچا و برادر هانا😑🙏
$سلام من دونگی هستم خواهر یونگی( آقا ی نکته. فکر نکنین دونگی دختر بدیه .مثل میچا و هانا مهربونه و کاری با کسی نداره رو کسی ع اکیپ کراش ندره😔🙏) از دیدن مجددتون خوشبختم🥰
@ سلام من یونگی هستم و فکر کنم بدونین تنها کسی که عاشقشم..
همگی باهم : تخت خواب😂😐💔
سریع یه حموم کوتاه گرفتم ، یه لباس اسپورت ساده پوشیدم و سوار ماشین شدیم و به سمت پاساژ به راه افتادیم
بعد از ۴ ساعت خرید در پاساژ😐💔
+ اهههه هانا هیچ چیز درست حسابی نخریدم !
÷ آخه پشمک دستای خودمو خودت رو ببین چقدر پر وسیلس! بعد میگی چیز زیادی نگرفتم؟!
+ خب حالا ! ساعت چنده!؟
÷۱۲ و نیم
+ اوکی بیا بریم خونه ما . بابام که مسافرته ۳ روزس ، سوهو هم که طبق معمول شرکته . بیا بریم یه رامنی چیزی درست کنیم بخوریم ، قسمت جدید سریالمون رو هم ببینیم بعدم یوم زر بزنیم و بریم حاضر شیم
÷ اوک بریم
پرش به خانه
÷ یونا ، پس میرا و خانم چوی کجان؟!
+ خانم چوی که فکر کنم طبق معمول درحال جمع کردن اتاق نامزد جنابعالیه .میرا هم...
° من اینجام! ( علامت میرا° علامت خانم چوی▪︎)
+ عا سلام میرا . خانم چوی کجاس. همونجایی که حدس زدی . سلام هانا خوبی؟
÷ مرسی اونی
▪︎ سلام دخترا !
+÷ سلام!
▪︎ ناهار خوردید؟
÷ نه
▪︎ خب وایسید
+ نیازی نیست میخوام رامن درست کنم بریم تو اتاقم بخوریم .
▪︎ هرجور راحتید!
+ میرا تو نمیای؟!
° نه امروز میخوام با دوست پسرم برم بیرون!
÷+ اووووووووو😈
▪︎ اذیت نکنین بچه رو ! یکی از دوستای قدیمیشه که تازگی همو پیدا کردند و باهمن.آقای هیون گفتن میتونه دیگه اینجا کار نکنه ولی خودش خواست برای همین آقای هیون هم برای ورود خروجش نیازی به اجازش نداره!
° درسته .خداحافظ بچه ها!
+÷ خداحافظ اونی
ساعت ۵ ونیم
+ باورت بشه یا نه خودش اینکارو کرد
÷ آره ولی مگه...
▪︎ شما مگه نمیخواستید برین امروز بیرون؟! الان آقای سوهو میان میبینن اماده نیستین عصبی میشن .
+ راست میگین. هانا پاشو آماده شیم
÷ خعلی خب . بیا لباسای ستی که امروز خریدیم رو بپوشیم !
+ اوکی
( میذارم لباس رو)
ساعت ۱۸:۴۷
× توروخدا بیاین پایین! بسه دیگهههههه
+ اومدیم بد اخلاق
× بریم؟
÷ بریم
پرش به ورودی پارک وحشت.
( مینهو و میچا باهم اومده بودند ، تهیونگ و دونگی و یونگی و جیمین و کوکی و لیسو باهم)
+ سلام بر دوستان !
٪سلام ! میشه بفرمایید چرا دیر کردید؟!
× تقصیر این دو بانو بود😑
÷ جنابعالی شرکت تشریف داشتید!
~ خیلی خب بسه بابا!
_ اممم فکر کنم شما ها همدیگرو میشناسید ولی چند ساله همو ندیدیم پس بیاین همو معرفی کنیم
× سلام من لی سوهو هستم.
+ سلام من متاسفانه خواهر سوهو ، لی یونا هستم😑
÷ سلام بنده دوست جون جونی میچا و یونا هستم و نامزد سوهو 🗿
٪ منم که میشناسید میچام . البته چون هرروز همو دیدیم😐
~ من مینهو عم ! دوست پسر میچا و برادر هانا😑🙏
$سلام من دونگی هستم خواهر یونگی( آقا ی نکته. فکر نکنین دونگی دختر بدیه .مثل میچا و هانا مهربونه و کاری با کسی نداره رو کسی ع اکیپ کراش ندره😔🙏) از دیدن مجددتون خوشبختم🥰
@ سلام من یونگی هستم و فکر کنم بدونین تنها کسی که عاشقشم..
همگی باهم : تخت خواب😂😐💔
۳۷.۵k
۲۷ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.