fake kook

fake kook
part*¹¹

م: ا.ت بیا داخل پدرت خیلی ناراحته
ا.ت: چرا ناراحته
م: میخواد ازت معذرت خواهی کنه
ا.ت: نمیام
م: ا.ت دیگه به اون خونه نرو بمون خونه خودمون
ا.ت: نه نمیام
م: ا.ت لج نکن دیگه پدربزرگت هم گفته تهیونگ بیاد پیش خودتون
ا.ت: پیش خودمون
م: اره اگه مشکل نداشته باشه
تهیونگ: نه مشکل ندارم ولی مزاحم نمیشم
م: مزاحم چیه عزیزم توهم مثل پسرمی
تهیونگ: شکا لطف دارید
م: ا.ت لج نکن نمیخوای اینجا بمونی برو خونه
ا.ت: باشه میام خب بزار برم بیرون دور بزنم
م: کجا مثلا
ا.ت: مامان من بچه نیستما
م: خب باشه برو
تهیونگ: ا.ت میشه من اینجا بمونم چون نمیتونم همراهت بیام میخوام یکم اینجارو ببینم
ا.ت: باشه
رفتم بیرون باز به جونگکوک زنگ زدم و جواب نمیداد رفتم در خونه خودشون کسی نبود رفتم دم در خونه خودمون ایفون زدم یه دختره اومد
👩🏻: بله بفرمایید
ا.ت: شما؟
👩🏻: شما اومدید در خونه من
ا.ت: خونه تو دیوونه اینجا خونه منه
👩🏻: یعنی چی اینجا منو دوست پسرمیم
ا.ت: دوست پسرت کی شد دوست پسرت یه روز نشده رفته از پیشم
👩🏻: چی داری میگی
یه بغضی گرفته بودم به زور حرف میزدم
ا.ت: بهش بگو بیا ببرون به اون عوضی بگو بیاد
👩🏻: خانم دیوونه ای چیزی هستی
ا.ت:دیوونه نیستم عاشقش بودم اون چی منو پرت کرد اونور پس عاشقم نبودی چرا باهام وارد رابطه شدی ها چرا برو بهش بگو بیاد بیرون اگه نیاد همینجا میشینم و داد میزنم
👩🏻: خانم مزاحم نشو
ا.ت: مزاحم چیه میگم اینجا خونمه به اون پسری که داخل خونته بگو بیاد بیرون همونی که میگی دوس پسرمه بعد میرم
👩🏻: باشه میرم میگم

#کوک
#فیک
#سناریو