پارت

پارت : ۱۳

سومی ویو :

و با به یاد اوردنه مراسمه ازدواج سریع مثله جن زده ها پاشدم
که جین گفت

جین : چه خبره دختر؟
مگه جن گرفتت؟

سومی : وایییییی امروز مراسمه ازدواجه

جین : خب؟

سومی : فقط خب؟

جین : اره 🗿

سومی : اوفففففف خب اخه من باکـــ...

( سومی میخواست بقیه حرفشو بزنه که با حرف زدنه ندیمه حرفش نصفه موند ( چه حرف تو حرفی شد 🗿) )

ندیمه : بانویه من لطفا زودتر بیاید داره دیر میشه ما باید خیلی زود شما رو برایه مراسمه ازدواج و تاج گذاری اماده کنیم

سومی : اوفففففف باشه

خودم ویو 🗿 :

و سومی بعد از حرفش رفت و رویه صندلیه روبه رویه اینه نشست
و ندیمه ها به زور جین رو فرستادن که بره اماده شه 🗿
و بعد شروع کردن به اماده کردنه سومی
دوتا از ندیمه ها لباس رو تنه سومی کردن و یک نفرم داشت موهایه سومی رو درست میکرد و یکی دیگه از ندیمه ها داشت سومی رو میکاپ میکرد ( اون زمان میکاپ بوده؟ 🗿)
و بعد از پنج ساعت سومی اماده شد و داخله اینه به خودش نگاه کرد خیلی زیبا شده بود
ولی کاره اصلی یعنی گذاشتنه تاج رویه سره سومی رو نکردن
که یکی از ندیمه ها تاج رو برداشت و رویه سره سومی گذاشت که یکی از ندیمه ها شروع به حرف زدن کرد

ندیمه ۱ : بانویه من شما خیلی زیبا شدید

ندیمه ۳ : اره مخصوصا با این تاج

ندیمه ۲ : بانویه من شما واقعا لیاقته این مقام رو دارید

ندیمه ۴ : اره

سومی : آآآ ممنون دخترا شماهم خیلی زیبا اید

( که یکی از ندیمه ها گفت)

ندیمه : واییییییی خدایه من دیرمون شد!
بانو لطفا دنباله من بیاید

سومی : با، باشه بـ بریم

( فقط من زیاد چیزی درمورده ازدواج داخله زمانه چوسان نمیدونم پس هرچی که بلدم رو مینویسم )

و سومی پشته سره ندیمه راه افتاد و رسید به نزدیکه جایگاهه ازدواج شد و ندیمه گفت

ندیمه : بانویه من اونجا مراسم برگذار میشه از اینجا به بعدش رو خودتون برید

سومی : باشه ممنون

ندیمه : خواهش

( پرشه زمانی به بعد از مراسم)

سومی ویو :

مهمانی تمام شد و من و جین به طرفه اتاقمون رفتیم
رفتیم داخل اتاق که دیدم تاجم از رویه سرم برداشته شد
میدونستم که جینه به سمتش برگشتم و دیدم جین داره با لبخنده مهربونی بهم نگاه میکنه
فهمیدم که چی میخواد
و دست بردم سمته تاجش و از سرش تاج رو برداشتم
که صورتشو نزدیکه صورتم کرد و گفت

جین : دوستت دارم ملکه من

سومی : منم دوستت دارم پادشاهه من
دیدگاه ها (۱)

پارت : ۱۳ سومی ویو : و با به یاد اوردنه مراسمه ازدواج سریع...

پارت : 14 سومی ویو : و بعد اروم لباشو گذاشت رویه لبام و شر...

پارت : ۱۲ سومی ویو : نمیدونم چرا داخله بغله جین ارامشه خاص...

پارت : ۱۰ سومی ویو : اون هانبوکو پوشیدم و بعد رفتم که به ج...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۱#

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۳

پارت ² ....... پلیس ناشناس*ویو بیلی ( علامت بیلی # )# سلام م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط