پارت هشتاد و سه
پارت هشتاد و سه
شروین منو رسوند خونه و خودش هم رفت وسایلشو جمع کنه..... فکر کنم آدرس خونمونو از اشکان گرفته.....
فورا رفتم تو اتاقمو لباسامو جمع کردم لباسام رو هم عوض کردم و یه دوش پنج دقیقه ای کردم و رفتم سراغ کمد .....
خب ... امممم چی بپوشمم....اگه شروین نبود یه تیپ الکی میزدم ولی خو الان شروین هست....
بعد قرن ها گشتن یه مانتو قرمز جلوباز پوشیدم و زیرش هم یه لباس مشکی با شال و شلوار جین مشکی ....
خب خب خب... بریم سراغ آرایش .....
اول یکم کرم پودر زدم بعد هم یه رژلب قرمز آتیشی زدم بعد هم رژ گونه ملایم قرمز با ریمیل و خط چشم هم چشامو خشگل تر کردم موهامم دورم باز ریختم تا خودش خشک شه......
چمدونم رو برداشتم و رفتم تو حال منتظر شروین یه دودقه بعد یه تک زد رو گوشیم منم در هارو قفل کردم و رفتم سوار ماشین شدم .......
یه سوییشرت قرمز مشکی پوشیده بود( مثل تو عکس) ووییی با من ست کرده....
وجدان_ ستارههه یکم به خودت بیااا چقدر هیز شدییی....
ستاره_ اوکی وجدان به خودم میام ....
کلمو فرو بردم تو گوشیت....
شروین_ سرت رو بالا بگیر مهره ها گردنت خراب میشه ....
ستاره _ خو حوصلم سر رفته...
شروین _ با من حرف بزن....
ستاره _ خو چی بگم...
شروین _ هرچی دلت میخواد...
ستاره _ خودت خواستیااا...
بعد هم شروع کردم ور ور کردن ....
فکر کنم دو ساعتی میشد که حرف میزدم ...
شروین _ تمام شد😍
ستاره _ اره
شروین _ خــدارو شکررر...
بعد هم پخش رو زد ....
با پخش شدن ترانه بغض کردم...
اوخیی این بدبخت ترانه نداره براهمین این ترانه های چرت و پرت رو گوش میده گوگولیی...
ستاره_ اینا چیه گوش میدی توو...
شروین _ چشه مگه....
ستاره _ چش نیست بلوتوث ماشین رو روشن تا خودم ترانه بزارم ....
بلوتوث رو روشن کرد ....
و منم ترانه رو گذاشتم....
بچه ها حال ندارم ترانه رو کامل بنویسم و متمعنم شما هم نمیخونید اسمشو میزارم برید خودتون گوش کنید( ماه قشنگم از علی یاسینی) #شروین
با شنیدن ترانه تمام خاطره هامون برام مورور شد این آهنگ دقیقا حس من به ستاره رو میگفت...
چقدرم خوشگل شده بود ولی اون رژ پررنگش خیلی سر اعصابم بود....
کاش میشد از حسم بهش بگم حسی که الان ۵ سال بود درگیرشم... #ستاره
این ترانه رو دوست داشتم چون حس من به شروین رو میگفت ....
کاش میشد بهش بگم که چقدر دوسش دارم ....
بغض کرده بودم ... یاد خاطراتمون افتادم....
اونروز که چشم تو چشم شدیم... سویسشرت سبز لجنیش... وقتی که امتحانمو برام نوشت...اونروز تو مهمونی ... وقتی که سوییشرتشو بهم داد و گفت فکر کن یه هدیست...وقتی تو پارک بغلم کرد... وقتی منو از دست مدیر نجات داد ..... و وقتی رفت .....اون روز توی دانشگاه وقتی بعد پنج سال دیدیمش..همه و همه مثل یه فیلم از جلو چشمام رد میشد ....
دلم خیلی برا اون روزا تنگ میشه....
تو همین فکرا بودم که چشام گرم شد و خوابم برد...
شروین منو رسوند خونه و خودش هم رفت وسایلشو جمع کنه..... فکر کنم آدرس خونمونو از اشکان گرفته.....
فورا رفتم تو اتاقمو لباسامو جمع کردم لباسام رو هم عوض کردم و یه دوش پنج دقیقه ای کردم و رفتم سراغ کمد .....
خب ... امممم چی بپوشمم....اگه شروین نبود یه تیپ الکی میزدم ولی خو الان شروین هست....
بعد قرن ها گشتن یه مانتو قرمز جلوباز پوشیدم و زیرش هم یه لباس مشکی با شال و شلوار جین مشکی ....
خب خب خب... بریم سراغ آرایش .....
اول یکم کرم پودر زدم بعد هم یه رژلب قرمز آتیشی زدم بعد هم رژ گونه ملایم قرمز با ریمیل و خط چشم هم چشامو خشگل تر کردم موهامم دورم باز ریختم تا خودش خشک شه......
چمدونم رو برداشتم و رفتم تو حال منتظر شروین یه دودقه بعد یه تک زد رو گوشیم منم در هارو قفل کردم و رفتم سوار ماشین شدم .......
یه سوییشرت قرمز مشکی پوشیده بود( مثل تو عکس) ووییی با من ست کرده....
وجدان_ ستارههه یکم به خودت بیااا چقدر هیز شدییی....
ستاره_ اوکی وجدان به خودم میام ....
کلمو فرو بردم تو گوشیت....
شروین_ سرت رو بالا بگیر مهره ها گردنت خراب میشه ....
ستاره _ خو حوصلم سر رفته...
شروین _ با من حرف بزن....
ستاره _ خو چی بگم...
شروین _ هرچی دلت میخواد...
ستاره _ خودت خواستیااا...
بعد هم شروع کردم ور ور کردن ....
فکر کنم دو ساعتی میشد که حرف میزدم ...
شروین _ تمام شد😍
ستاره _ اره
شروین _ خــدارو شکررر...
بعد هم پخش رو زد ....
با پخش شدن ترانه بغض کردم...
اوخیی این بدبخت ترانه نداره براهمین این ترانه های چرت و پرت رو گوش میده گوگولیی...
ستاره_ اینا چیه گوش میدی توو...
شروین _ چشه مگه....
ستاره _ چش نیست بلوتوث ماشین رو روشن تا خودم ترانه بزارم ....
بلوتوث رو روشن کرد ....
و منم ترانه رو گذاشتم....
بچه ها حال ندارم ترانه رو کامل بنویسم و متمعنم شما هم نمیخونید اسمشو میزارم برید خودتون گوش کنید( ماه قشنگم از علی یاسینی) #شروین
با شنیدن ترانه تمام خاطره هامون برام مورور شد این آهنگ دقیقا حس من به ستاره رو میگفت...
چقدرم خوشگل شده بود ولی اون رژ پررنگش خیلی سر اعصابم بود....
کاش میشد از حسم بهش بگم حسی که الان ۵ سال بود درگیرشم... #ستاره
این ترانه رو دوست داشتم چون حس من به شروین رو میگفت ....
کاش میشد بهش بگم که چقدر دوسش دارم ....
بغض کرده بودم ... یاد خاطراتمون افتادم....
اونروز که چشم تو چشم شدیم... سویسشرت سبز لجنیش... وقتی که امتحانمو برام نوشت...اونروز تو مهمونی ... وقتی که سوییشرتشو بهم داد و گفت فکر کن یه هدیست...وقتی تو پارک بغلم کرد... وقتی منو از دست مدیر نجات داد ..... و وقتی رفت .....اون روز توی دانشگاه وقتی بعد پنج سال دیدیمش..همه و همه مثل یه فیلم از جلو چشمام رد میشد ....
دلم خیلی برا اون روزا تنگ میشه....
تو همین فکرا بودم که چشام گرم شد و خوابم برد...
۱۷.۷k
۱۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.