ویو اتبا کل بی اعصابی بلند شدم رفتم بیرون توی مسیر یون

ویو ا.ت:با کل بی اعصابی بلند شدم رفتم بیرون توی مسیر یونگی رو با یه دختره دیدم


ویو یونگی :سرم رو برگردوندم دیدم ا.ت داره بهم نگاه میکنه

یونگی :ا.ت ویستا نرو

دست ا.ت رو گرفت
یونگی:چقدر سریع میدوی ببین فقط میخواستم بگم باهش تمام کنم همین

ا.ت :یونگی اون پدری که تو داری نمی زاره من با تو باشم پس لطفا دیگه کاری نکن که من تو رو ببینم

یونگی :من میخوام تو رو ببینم چی

ا.ت یونگی رو بغل کرد

ا‌.ت:یونگی من واقعا دوست دارم (باگریه🥺)
یونگی :میدونم
ا‌.ت :😑

یونگی :امشب به پدرم میگم که اونو نمیخوام
بعد میرم پیش جین اون تنها هست

ا. ت:اگر باعث دوری تو از خانوادت میشه بهتر که باهاش باشی
یونگی :اشکال نداره

خونه یونگی =
مین :یعنی چی نمیخوای ازدواج کنی
شوگا :دوستش ندارم

مین :تو قبلا اینجوری نبودی باید به حرفم گوش کنی

شوگا :نمی خوام خسته شدم به حرفت دادم این چیزی که تو داری اجبار میکنی آینده منه


و از خونه رفت

ی ساعت بعد

جین :اومدی🙂

شوگا :آره

جین :وایستا برات غذا درست کنم

😄
شوگا :وایستا بهت کمک کنم

جین :اول برو لباست رو عوض کن

شوگا :اومدم
جین :بیا این پیاز رو پوست کن

شوگا:😪🥺😖😣😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
جین :چی شد
شوگا :چقدر زندگی گوهِ


جین :یاع یاع یاع ی پیازِ






😑






















🤨چرا اومدی اینجا
















نمی زارم


























تا پارت بعد بای 🤗
دیدگاه ها (۱۳)

جین :تو با پیاز گریه میکنی شوگا :نه با پیاز بخندم باهاش برم ...

ویو شوگا :جین رفت خونه اشکال نداره برم پیش ا.ت دیر کردم ا. ت...

ویو ات :تو راه خونه بودم واقعا نیاز داشتم از شوگا دلیل این ک...

پارت ⑧جین :هیچیویو ا.ت:امروز خیلی خسته بودم و رفتم بخوابم هم...

فیک مافیای سیاه من part 3

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

فیک مافیای سیاه من part 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط