تکپارتی
#هیونجین
#استری_کیدز
*وقتی پچتون رو...
داشته به صورت عصبی هیون نگاه میکردی
_ا.ت اون فقط ۶ سالشه چطور گمش کردی ،فقط اگه بلایی سرش بیاد دنیارو برات تموم میکنم و خودتو مرده فرض کن*داد بی نهایت
@ اقا لطفا یواش تر اینجا کلانتریه
_مرتیکه بچم گم شده انتظار داری چیزی نگم؟
+هیون بخدا میام با دستای خودم خفت میکنم تو انگار زبون آدم نمیفهمی
دارم مثل آدم میگم
رفتم برای لیا بستنی بخرموقتی برگشتم دیدم نیست ،تو انگار خری چیزی هستی
هیونجین هر کاری میخواست میکرد اما نمیتونست هیچوقت جواب ا.ت رو بده
_وایی خدا چرا بچمو پیدا نمیکنین
اینجا انگار موز نشستید
هیون باز بهت نگاه کرد و گفت
_وای به حالت ا.ت ،اگه دیگه بچه رو بهت سپردم ،زنیکه مگه دیوونه ای ،تو اصلا بلد نیستی مادری کنی خاک تو سرت *عصبانی ،داد
دویدم سمتش و هلش دادم سمت دیوار و با دستام داشتم خفش میکردم که که یه پلیس اومد مارو از هم جدا کرد
!خانم خوشگل چقدر عصبی هستین
بچتون پیدا کردیم دیگه لطفا خوب ازش مراقبت کنید
_هویی مردک به زن من نگو خانم خوشگل
کونتو پاره میکنما
+زر نزن بیا بریم
رفتیم که لیا رو دیدم داشت گریه میکرد
رفتم بغلش کردم و هیونم بغلش کرد
دیدم هیون گریه میکنه
+وا مگه بچه شدی
_خیلی دوستون دارم
+ایش منم دوست دارم مرتیکه
حالا برای اینکه خوشحال بشی بستنی مهمون من بزن بریم
end🔪❤️
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.