فراتر از دوستی قسمت ¹³
فراتر از دوستی قسمت ¹³
Felix:
" آره ... خب فکر کنم بهتره تو بهم بدیشون..."
Hyunjin:
" اوهوم "
بلند شدم و از روی میز عسلی لپ تاپ ، عینک و هنذفریش رو بهش دادم
" بیا "
Felix:
" ممنون "
در لپ تاپم رو باز کردم اول نسخه های الکترونیکی ک کامل نشده بود رو نوشتم و تموم ... بعد رفتم ایمیل هام رو چک کردم گردنم درد گرفت سرم رو بالا آوردم دیدم ک هیونجین داره فیلم میبینه کارم رو ادامه دادم دارو هایی ک داخل بیمارستان تموم شده بود رو سفارش دادم همه سفارش هارو ثبت کردم گوشیم رو برداشتم یکم گوشیم رو چک کردم جواب پیام هارو دادم بعد ب بیمارستان زنگ زدم بیمارستان
★بیمارستان: €★
Felix:
" الو...سلام خسته نباشید دکتر لی هستم "
€:
" بله دکتر لی بفرمایید "
Felix:
" زنگ زدم بگم نسخه های الکترونیکی رو ثبت کردم کامل بعدش هم دارو هایی ک گفته بودید تموم شده رو سفارش دادم و ثبت سفارش کردم داشتم ایمیل های خودم رو چک میکردم ک ایمیل های بیمارستان هم چک کردم ايميل هایی ک اومده بودش رو تو گروه بارگذاری کردم "
€:
" متشکریم دکتر لی خسته نباشید کار دیگه ای ندارید ؟ "
Felix:
" عآآاا....یادم اومد من نمیتونم ی هفته بیام پام درد میکنه و پیچ خورده اگه عمل داشتم یا نوبت دکتر گرفته بودن بیمار ها بیوفته برای هفته دیگه باز اگه کار الکترونیکی و کامپیوتری یا لپ تاپی دیگه ای بود بهم پیام بدید یا زنگ بزنید براتون انجام بدم شما هم خسته نباشید خدانگهدار "
€:
" بله هماهنگ میکنم ... شما هم خسته نباشید خدانگهدار "
گوشی رو قطع کردم جواب بقیه پیام هارو دادم تو لپ تاپ چن تا فیلم داشتم یکی رو پخش کردم و شروع کردم دیدنش تموم شد دیگه در لپ تاپ رو بستم گذاشتم کنارم ساعت رو دیوار رو نگاه کردم ساعت ⁰⁰:⁰⁰ نشون میدید هیونجین رو نگاه کردم فهمیدم خیلی وقته سرش رو شونه هامه و من نفهمیدم عینکم رو برداشتم و گذاشتم رو لپ تاپ آروم تکونش دادم
" هیونجین...هیونجین...بلند شو شونم درد گرفت "
سریع از جاش پرید
" وای ببخشید یهویی خوابم گرفت "
Felix:
" ایراد نداره "
Hyunjin:
" گشنته ؟ اگه گشنته ی چیزی برات درست کنم بخوری "
Felix:
" نیازی نکرده برو تو اتاق بگیر بخواب ی پتو و بالش هم برای من بیار "
Hyunjin:
بدون اینکه ب حرفش توجهی کنم بغلش کردم و بردم گذاشتمش رو تخت و بغلش دراز کشیدم پوفی کشید
" هوف اگه بخاطر پا نبود قطعا کل خونه رو باید دنبالم میدویدی "
Hyunjin:
" باشه کوچولوم حالا بخواب "
Felix:
" باشه دیگه میخوابم "
Hyunjin:
" شب بخیر فیلیکسم "
Felix:
" شب بخیر جناب هیون "
هیونجین خندید و با فیلیکس آروم خوابید
ادامه دارد...:)
★امشب ی پارت دیگه آپ میشه فردا کلن نیستم تا پس فردا پس فردا ⁴ تا پارت بارگذاری میشه★
Felix:
" آره ... خب فکر کنم بهتره تو بهم بدیشون..."
Hyunjin:
" اوهوم "
بلند شدم و از روی میز عسلی لپ تاپ ، عینک و هنذفریش رو بهش دادم
" بیا "
Felix:
" ممنون "
در لپ تاپم رو باز کردم اول نسخه های الکترونیکی ک کامل نشده بود رو نوشتم و تموم ... بعد رفتم ایمیل هام رو چک کردم گردنم درد گرفت سرم رو بالا آوردم دیدم ک هیونجین داره فیلم میبینه کارم رو ادامه دادم دارو هایی ک داخل بیمارستان تموم شده بود رو سفارش دادم همه سفارش هارو ثبت کردم گوشیم رو برداشتم یکم گوشیم رو چک کردم جواب پیام هارو دادم بعد ب بیمارستان زنگ زدم بیمارستان
★بیمارستان: €★
Felix:
" الو...سلام خسته نباشید دکتر لی هستم "
€:
" بله دکتر لی بفرمایید "
Felix:
" زنگ زدم بگم نسخه های الکترونیکی رو ثبت کردم کامل بعدش هم دارو هایی ک گفته بودید تموم شده رو سفارش دادم و ثبت سفارش کردم داشتم ایمیل های خودم رو چک میکردم ک ایمیل های بیمارستان هم چک کردم ايميل هایی ک اومده بودش رو تو گروه بارگذاری کردم "
€:
" متشکریم دکتر لی خسته نباشید کار دیگه ای ندارید ؟ "
Felix:
" عآآاا....یادم اومد من نمیتونم ی هفته بیام پام درد میکنه و پیچ خورده اگه عمل داشتم یا نوبت دکتر گرفته بودن بیمار ها بیوفته برای هفته دیگه باز اگه کار الکترونیکی و کامپیوتری یا لپ تاپی دیگه ای بود بهم پیام بدید یا زنگ بزنید براتون انجام بدم شما هم خسته نباشید خدانگهدار "
€:
" بله هماهنگ میکنم ... شما هم خسته نباشید خدانگهدار "
گوشی رو قطع کردم جواب بقیه پیام هارو دادم تو لپ تاپ چن تا فیلم داشتم یکی رو پخش کردم و شروع کردم دیدنش تموم شد دیگه در لپ تاپ رو بستم گذاشتم کنارم ساعت رو دیوار رو نگاه کردم ساعت ⁰⁰:⁰⁰ نشون میدید هیونجین رو نگاه کردم فهمیدم خیلی وقته سرش رو شونه هامه و من نفهمیدم عینکم رو برداشتم و گذاشتم رو لپ تاپ آروم تکونش دادم
" هیونجین...هیونجین...بلند شو شونم درد گرفت "
سریع از جاش پرید
" وای ببخشید یهویی خوابم گرفت "
Felix:
" ایراد نداره "
Hyunjin:
" گشنته ؟ اگه گشنته ی چیزی برات درست کنم بخوری "
Felix:
" نیازی نکرده برو تو اتاق بگیر بخواب ی پتو و بالش هم برای من بیار "
Hyunjin:
بدون اینکه ب حرفش توجهی کنم بغلش کردم و بردم گذاشتمش رو تخت و بغلش دراز کشیدم پوفی کشید
" هوف اگه بخاطر پا نبود قطعا کل خونه رو باید دنبالم میدویدی "
Hyunjin:
" باشه کوچولوم حالا بخواب "
Felix:
" باشه دیگه میخوابم "
Hyunjin:
" شب بخیر فیلیکسم "
Felix:
" شب بخیر جناب هیون "
هیونجین خندید و با فیلیکس آروم خوابید
ادامه دارد...:)
★امشب ی پارت دیگه آپ میشه فردا کلن نیستم تا پس فردا پس فردا ⁴ تا پارت بارگذاری میشه★
۶.۲k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.