همبازی من

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇
🖤🖇همبازی من🖇🖤
🖤🖇پارت پانزدهم پارت آخر 🖇🖤

بعد چند دقیقه که وایسادیم به همدیگه نگاه کردیم که خندمون گرفت و شروع کردیم به خندیدن
که بعدش ساکت شدیم که جیهوپ گفت:تو همبازی بچگی های منی
_انگاری
جیهوپ:هانول میخوام یه چیز بهت بگم
سرمو تکون دادم به معنی بگو
جیهوپ:می‌دونی ماه چقدر قشنگه
_منظورت چیه نکنه داری میگی من تو رو دوست دارم
جیهوپ سرشو تکون داد که من خرذوق شدم و جیغ زدم و پریدم بقلش و گفتم:منم تو رو دوست دارمممم


۱۰ سال بعد


سی چنگ:ممماااامممااااننن
_یامان چته باز
سی چنگ:دلربا اسباب بازی های منو گرفت
دلربا:مامان خب خودش خراب می‌کنه
_ببندین دهنتان را که اعصاب معصاب ندارم
دلربا و سی چنگ:مامان
_یامان
و برگشتم تو آشپزخونه بعد از اون اتفاقی که افتاد با اعضای بی تی ای آشنا شدم و با جیهوپ نامزد شدم و با خواهرش دوست شدم وقتی با جیهوپ نامزد شدم جیهوپ پافشاری میکرد که برم پیش خانوادم تا باهاشون آشتی کنم رفتم ایران و با خانوادم آشتی کردم و با جیهوپ کلی خوش گذروندم و عروسی کردم
الان دو تا دوقلو های خوجملی دارم یه دونه دختر و یکی پسر که ۹سالشونه

با حلقه شدن دسته‌ کسی دور کمرم به بدنش تکیه دادم که جیهوپ گفت:به چی فکر می‌کنی عزیزم
_به گذشته هامون
جیهوپ:گذشته رو باید گذشت و از حال استفاده درستی کرد و به آینده فکر نکرد عزیزم
_بله شما درست میگی آقایی
جیهوپ:خب بدو بریم شام بخوریم
بعد از اون با کلی خوشحالی و شادی شاممو کنار خانواده کوچیکم خوردم

پایان

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇

قصه ما به سر رسید
کلاغه به خونش نرسید
کلاغه به یک قناری رسید
عاشق شد تنها شد
هیچکس به دادش نرسید
بالا رفتیم ماست بود هر چی خدا خواست بود
پایین اومدیم دوغ بود عاشقی نابود بود
اگر خوبی کنی دنیا برات خوبی میاره
اگر بدی کنی دنیا برات بدی میاره

امیدوارم روز خوبی رو سپری کرده باشید