پارت 112 : خونه اش خیلی ساکت بود . کبودی های روی گردنش خی
پارت 112 : خونه اش خیلی ساکت بود . کبودی های روی گردنش خیلی خوب شده بود . بغض تو گلوم و قورت دادم . نمیتونم ترکش کنم .
بهش تجاوز کردن . داره درد زیادیو تحمل میکنه . اون فکر میکنه ما همچین نقشه ای کشیدیم .
اگه ولش کنم همینجوری به خودش اسیب میزنه نمیتونم ازش محافظ نکنم .
یکدفعه داد زد و گفت : وی ...... تو برای چی بهم تجاوز کردی ...... دست از سرم بردار .............. دوباره نه دوباره نننننههههههههه .
تو خواب داشت حرف میزد . حتما داره بیدار میشه . سریع از خونه بیرون رفتم و از پله ها پایین رفتم .
سوار ماشین شدم و حرکت کردم به سمت خونه .
تو راه اشکام ریخت . چرا فکر میکنه من اینکارو کردم من حتی اون شب ....... بغلش کردم چطور میتونم .
رسیدم .
پیاده شدم و رفتم زنگ و بزنم . اشک هامو پاک کردم و زنگ زدم .
جیهوپ درو باز کرد و گفت : سلام ..... اومدی من : اره اومدم اروم گفت : کجا رفتی من : مهمه !!!! جیهوپ : پیش نایکا بودی من : به خودش اسیب میزنه نمیتونم ولش کنم جیهوپ : هیششش باشه باشه بیا بریم .
دست راستمو گرفت و منو برد .
برد همون پارکی که جیمین گفت با جانگ کوک اشتی کرده .
روی صندلی منو نشوند و گفت : یادته جیمین گفت اینجا دعوا کرده بودن من : کاش نایکا دوباره همون باشه .....میدونی چند وقته لباشو نبوسیدم جیهوپ : بیا بحس و عوض کنیم یادته چه دعوایی کردن من : اره .
جیهوپ زد زیر خنده با خنده گفتم : یادته چطوری سر هم دیگه فحش های ناجور میدادن .
خندش بیشتر شد که منم خندیدم .
بعد دو دقیقه گفت : میخوام فردا برم خونه نایکا ..... تو میای من : نه نمیام ....... بهتره منو نبینه جیهوپ : چرا !!!!!! میخوام درمورد مهمونی هفته بعد رو بهش بگم .
بهش نگا کردم و گفتم : مهمونی ....... بنظرت میاد خونمون جیهوپ : آآآآاااااهههههههه ......نمیدونم شاید بیاد من : امکان نداره جیهوپ : وی ..... تو قضیه جیمینو نمیدونی من : چرا میدونم جیهوپ : پس میدونی که از ما متنفر نیست یعنی نمیخواد ازمون جداشع .
چیزی نگفتم . بلند شدیم و رفتیم خونه .
* خودم *
از خواب پریدم . وی !!ببینمت کشتمت .
وایسا مگه خواب نبود .
سریع بلند شدم و رفتم تو اتاق . زیر دلم درد نداشت . هه با اون قرصایی که من میخورم معلومه دردشو حس نمیکنم .
یعنی دفعه دوم درد نداره یا نه خواب بود .
اینقدر حواسم به عشق بود که اصلا نمیدونم دفعه دوم درد داره یا نه !!!
خنده کجی زدم و سرم و چرخوندم . تو ایینه خودم و دیدم . این منم !!؟
از خودم متنفرم . از همه متنفرم
سمت ایینه رفتم و با دست چپم ایینه رو شکوندم .
هنوز زخم روی دست چپم کامل خوب نشده بود که با این کار خیلی زیاد خون اومد
فریاد بلندی کشیدم و خیلی خیلی بلند گفتم : خخخخخخددددداااااااا خییلی نامرددییییی .
رو زمین نشستم و گریه کردم . خیلی نامردی مگه من چه گناهی کردم که اینطوری رو سرم خرابم کردی .
بهش تجاوز کردن . داره درد زیادیو تحمل میکنه . اون فکر میکنه ما همچین نقشه ای کشیدیم .
اگه ولش کنم همینجوری به خودش اسیب میزنه نمیتونم ازش محافظ نکنم .
یکدفعه داد زد و گفت : وی ...... تو برای چی بهم تجاوز کردی ...... دست از سرم بردار .............. دوباره نه دوباره نننننههههههههه .
تو خواب داشت حرف میزد . حتما داره بیدار میشه . سریع از خونه بیرون رفتم و از پله ها پایین رفتم .
سوار ماشین شدم و حرکت کردم به سمت خونه .
تو راه اشکام ریخت . چرا فکر میکنه من اینکارو کردم من حتی اون شب ....... بغلش کردم چطور میتونم .
رسیدم .
پیاده شدم و رفتم زنگ و بزنم . اشک هامو پاک کردم و زنگ زدم .
جیهوپ درو باز کرد و گفت : سلام ..... اومدی من : اره اومدم اروم گفت : کجا رفتی من : مهمه !!!! جیهوپ : پیش نایکا بودی من : به خودش اسیب میزنه نمیتونم ولش کنم جیهوپ : هیششش باشه باشه بیا بریم .
دست راستمو گرفت و منو برد .
برد همون پارکی که جیمین گفت با جانگ کوک اشتی کرده .
روی صندلی منو نشوند و گفت : یادته جیمین گفت اینجا دعوا کرده بودن من : کاش نایکا دوباره همون باشه .....میدونی چند وقته لباشو نبوسیدم جیهوپ : بیا بحس و عوض کنیم یادته چه دعوایی کردن من : اره .
جیهوپ زد زیر خنده با خنده گفتم : یادته چطوری سر هم دیگه فحش های ناجور میدادن .
خندش بیشتر شد که منم خندیدم .
بعد دو دقیقه گفت : میخوام فردا برم خونه نایکا ..... تو میای من : نه نمیام ....... بهتره منو نبینه جیهوپ : چرا !!!!!! میخوام درمورد مهمونی هفته بعد رو بهش بگم .
بهش نگا کردم و گفتم : مهمونی ....... بنظرت میاد خونمون جیهوپ : آآآآاااااهههههههه ......نمیدونم شاید بیاد من : امکان نداره جیهوپ : وی ..... تو قضیه جیمینو نمیدونی من : چرا میدونم جیهوپ : پس میدونی که از ما متنفر نیست یعنی نمیخواد ازمون جداشع .
چیزی نگفتم . بلند شدیم و رفتیم خونه .
* خودم *
از خواب پریدم . وی !!ببینمت کشتمت .
وایسا مگه خواب نبود .
سریع بلند شدم و رفتم تو اتاق . زیر دلم درد نداشت . هه با اون قرصایی که من میخورم معلومه دردشو حس نمیکنم .
یعنی دفعه دوم درد نداره یا نه خواب بود .
اینقدر حواسم به عشق بود که اصلا نمیدونم دفعه دوم درد داره یا نه !!!
خنده کجی زدم و سرم و چرخوندم . تو ایینه خودم و دیدم . این منم !!؟
از خودم متنفرم . از همه متنفرم
سمت ایینه رفتم و با دست چپم ایینه رو شکوندم .
هنوز زخم روی دست چپم کامل خوب نشده بود که با این کار خیلی زیاد خون اومد
فریاد بلندی کشیدم و خیلی خیلی بلند گفتم : خخخخخخددددداااااااا خییلی نامرددییییی .
رو زمین نشستم و گریه کردم . خیلی نامردی مگه من چه گناهی کردم که اینطوری رو سرم خرابم کردی .
۵۴.۰k
۲۳ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.