بازیگران زندگی
بازیگران زندگی
part89
(ویو نویسنده)
ا.ت و جونگکوک ، جیوو و یونگ ، و بقیه ی زوج های عاشق داشتند میرقصیدن اما نمیدانستند تا چند دقیقه دیگه ان لبخند روی لبشان تبدیل به اشک-غم-میشود
________چند دقیقه بعد _____
(ویو ا.ت)
داشتیم باجونگکوک وسط سالن میرقصیدیم که یهو موزیک خاموش شد ، یک صدایی که همه بعد از شنیدنش جیغ کشیدن و وقتی اون صدا رو شنیدم تنم لرزید از رقصیدن دست کشیدم سریع سرمو برگردوندم
نه نه نه
نباید...
(ویو نویسنده)
دشمنای جونگکوک...هه خنده داره...بعد از این همه دردسر ساختن و عذاب دادنش براشون کافی نبود
همینطور که دوتا عاشق داستان (جیو و یونگ)
داشتند تدر آغوش هم میرقصدند یه صدای اومد...همونجا جیوو بدنش شل شد و یونگ داشت از تعجب و عصبانیت به اون صحنه عذاب آور نگاه میکرد...درسته جیوو درحالی که بیجان با بدن خونی و لباس خونی
(لباس پارت بعد)
تو آغوش یونگ افتاده بود
وقتی ا.ت سرشو برگردوند و وقتی با اون ثحنه مواجه شد نتونست جلوی خودش رو بگیره ، سیلی از اشک به چشماش اومد و دریایی اشک توی چشماش بود خودشو سریع سمت جیوو ئی که توی بغل یونگ بود
جونگکوک تا این وضعیت رو دید سمت جیو رفت اولین بار بود که جئون جونگکوک توی این چند سال گریه میکنه
((با خودم اینجوری بودم که نه پس خواهرش مرده میخوای گریه نکنه😂))
جونگکوک دستش رو مشت کرد و زمزمه کرد
جونگکوک : میکشمت یانگ
درسته اسم دشمنش بود
وقتی به افرادش گفت که فوری خواهرش(ناتنیه)رو به بیمارستان ببرن اما وقتی ا.ت دستش رو گذاشت روی نبض جیوو با گریه و ناباوری گفت
ا.ت : نه نه نه...نبضش نمیزنه...نباید اینطوری بشه
...
ادامه دارد🦋🕸
"اگه این اسمش عاشقی نیست ، پس چیه جین؟"
'ا.ت'
part89
(ویو نویسنده)
ا.ت و جونگکوک ، جیوو و یونگ ، و بقیه ی زوج های عاشق داشتند میرقصیدن اما نمیدانستند تا چند دقیقه دیگه ان لبخند روی لبشان تبدیل به اشک-غم-میشود
________چند دقیقه بعد _____
(ویو ا.ت)
داشتیم باجونگکوک وسط سالن میرقصیدیم که یهو موزیک خاموش شد ، یک صدایی که همه بعد از شنیدنش جیغ کشیدن و وقتی اون صدا رو شنیدم تنم لرزید از رقصیدن دست کشیدم سریع سرمو برگردوندم
نه نه نه
نباید...
(ویو نویسنده)
دشمنای جونگکوک...هه خنده داره...بعد از این همه دردسر ساختن و عذاب دادنش براشون کافی نبود
همینطور که دوتا عاشق داستان (جیو و یونگ)
داشتند تدر آغوش هم میرقصدند یه صدای اومد...همونجا جیوو بدنش شل شد و یونگ داشت از تعجب و عصبانیت به اون صحنه عذاب آور نگاه میکرد...درسته جیوو درحالی که بیجان با بدن خونی و لباس خونی
(لباس پارت بعد)
تو آغوش یونگ افتاده بود
وقتی ا.ت سرشو برگردوند و وقتی با اون ثحنه مواجه شد نتونست جلوی خودش رو بگیره ، سیلی از اشک به چشماش اومد و دریایی اشک توی چشماش بود خودشو سریع سمت جیوو ئی که توی بغل یونگ بود
جونگکوک تا این وضعیت رو دید سمت جیو رفت اولین بار بود که جئون جونگکوک توی این چند سال گریه میکنه
((با خودم اینجوری بودم که نه پس خواهرش مرده میخوای گریه نکنه😂))
جونگکوک دستش رو مشت کرد و زمزمه کرد
جونگکوک : میکشمت یانگ
درسته اسم دشمنش بود
وقتی به افرادش گفت که فوری خواهرش(ناتنیه)رو به بیمارستان ببرن اما وقتی ا.ت دستش رو گذاشت روی نبض جیوو با گریه و ناباوری گفت
ا.ت : نه نه نه...نبضش نمیزنه...نباید اینطوری بشه
...
ادامه دارد🦋🕸
"اگه این اسمش عاشقی نیست ، پس چیه جین؟"
'ا.ت'
- ۴.۵k
- ۰۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط