روانی دوست داشتنی
روانی دوست داشتنی
پارت ششم
اینقدر صداش ضعیف بود که دلم سوخت به دختر عموم سپردم بهش غذا بده چرا اینقدر لاغر شده اصلا چرا نرم خودم دوربینارو چک کنم
«سه ساعت بعد»
/هق هق(گریه الکی و مصنوعی) اون هرزه بهت گفته دروغ میگم بی چشم و رو من هر روز بهش غذا میدم(اره جون عمت)
راوی
ارتین خیلی عصبی بود که چرا خودش نرفته تا دوربینارو چک کنه چرا به حرف یه هرزه گوش داده چرا لقب اونو رو زنش گزاشته کلی چرا تو مغزش بود دریغ از یک جواب
پسر خیلی سریع به خودش اومد
-الان هلاک میشه
و بعد غذا و اب برد برای ات
میخاست اب و غذا رو بده دستش که دید دست و بدن زنش حتی جون بلند شدنم نداره پس خیلی اروم
ات رو روی سینه خودش خوابوند و خیلی اروم بهش غذا داد و سرش و ناز میکرد و پیشونیش رو میبوسید
-من باید زودتر میفهمیدم.......
پارت ششم
اینقدر صداش ضعیف بود که دلم سوخت به دختر عموم سپردم بهش غذا بده چرا اینقدر لاغر شده اصلا چرا نرم خودم دوربینارو چک کنم
«سه ساعت بعد»
/هق هق(گریه الکی و مصنوعی) اون هرزه بهت گفته دروغ میگم بی چشم و رو من هر روز بهش غذا میدم(اره جون عمت)
راوی
ارتین خیلی عصبی بود که چرا خودش نرفته تا دوربینارو چک کنه چرا به حرف یه هرزه گوش داده چرا لقب اونو رو زنش گزاشته کلی چرا تو مغزش بود دریغ از یک جواب
پسر خیلی سریع به خودش اومد
-الان هلاک میشه
و بعد غذا و اب برد برای ات
میخاست اب و غذا رو بده دستش که دید دست و بدن زنش حتی جون بلند شدنم نداره پس خیلی اروم
ات رو روی سینه خودش خوابوند و خیلی اروم بهش غذا داد و سرش و ناز میکرد و پیشونیش رو میبوسید
-من باید زودتر میفهمیدم.......
۴.۸k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.