روانی دوست داشتنی
روانی دوست داشتنی
پارت هشتم
-خب
+خب
-اخرین بار که گریه کردم اینجا بود و دلیل گریم
بعد نامه ای که مجبورم کردن بنویسم و نشونم داد
-این بود حالا به سوال دارم و میخان جوابم و بدی چرا ولم کردی
+تو همه چیو نمیدونی
-بگو بدونم
+ات شروع کرد تعریف کردن ماجرای بدبختی دو سال پیشش
«پرش زمانی دو سال قبل»
ات ویو
ارتین رفت دستشویی وای چقدر خوشتیپ شده
نشسته بودم که یه مزدی اومد و دستش و گزاشت رو شونم و زیر گوشم گفت
*اگه میخای عشقت زنده بمونه ولش کن
منم برای اینکه ارتین صدمه نبینه نامه نوشتم و رفتم بیرون
«حال»
بعد تعریف کردن ماجرا دختر شروع کرد به گریه کردن
+من هق واقعا هق نمیخاستم من هق عاشقت بودم
-پس چرام وقع عروسی بغض کرده بودی
دختر گوشیشو دراورد و پیامی رو نشون داد
ناشناس:میخای بمیره نه اگه بخای میکشمش چه عقد قشنگی😊
+توعم دستم و از اون طرف فشار میدادی که بگم بله(بغض)
ارتین شوک شده بود
بلند شد و ات رو در اغوش گرفت
-ببخشید من.... من زود قضاوت کردم
ویو ارتین
برای دومین بار توی این بار داشتم گریه میکردم اما اینبار با ات
و بعد اون دو نفر سوار ماشین شدن........
پارت هشتم
-خب
+خب
-اخرین بار که گریه کردم اینجا بود و دلیل گریم
بعد نامه ای که مجبورم کردن بنویسم و نشونم داد
-این بود حالا به سوال دارم و میخان جوابم و بدی چرا ولم کردی
+تو همه چیو نمیدونی
-بگو بدونم
+ات شروع کرد تعریف کردن ماجرای بدبختی دو سال پیشش
«پرش زمانی دو سال قبل»
ات ویو
ارتین رفت دستشویی وای چقدر خوشتیپ شده
نشسته بودم که یه مزدی اومد و دستش و گزاشت رو شونم و زیر گوشم گفت
*اگه میخای عشقت زنده بمونه ولش کن
منم برای اینکه ارتین صدمه نبینه نامه نوشتم و رفتم بیرون
«حال»
بعد تعریف کردن ماجرا دختر شروع کرد به گریه کردن
+من هق واقعا هق نمیخاستم من هق عاشقت بودم
-پس چرام وقع عروسی بغض کرده بودی
دختر گوشیشو دراورد و پیامی رو نشون داد
ناشناس:میخای بمیره نه اگه بخای میکشمش چه عقد قشنگی😊
+توعم دستم و از اون طرف فشار میدادی که بگم بله(بغض)
ارتین شوک شده بود
بلند شد و ات رو در اغوش گرفت
-ببخشید من.... من زود قضاوت کردم
ویو ارتین
برای دومین بار توی این بار داشتم گریه میکردم اما اینبار با ات
و بعد اون دو نفر سوار ماشین شدن........
۴.۸k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.