پارت [48]
پارت [48]
بچها:بله اوپاااا
تهیونگ:رف داخل؛میدونستین ازتون ناراحتم؟
دخترش:چرا بابا؟
پسرش:چیکار کردیم؟
تهیونگ:رفتارتون با هه سو
پسرش:هه سو کیه چه اسم مسخره ای
تهیونگ:یا اینطوری حرف زدنتو دوس ندارما خب همون خانومیه که دارم باهاش ازدواج میکنم دیگه
دخترش:اه بابا خب مگه چیکار کردیم ایش
تهیونگ:با ادب باش ...... " اسم دخترشو میگه"
تهیونگ:ازین به بعد باهاش خوب برخورد میکنین خب؟(جدی گفت)
بچها:چشم آپا
یهو زنگ خونه صدا خورد
دخترش:یا احتمالا عمو جونگکوکهه یس بزن بریم داداشی (وایی جر عمو جونگکوک خدایااا سم تولید کردم😂)
پسرش:بزن بریمممم
درو باز کردن
کوک:سلاممم خوشگلااا (بغلشون میکنه )تولدتون مبارک فسقلیایه من
پسرش:مرسی عمو چرا نیومدی تولدمون؟
دخترش:مرسی عمو جونممم اره چرا نیومدی؟
کوک:حال سومین بد بود نتونستیم بیایم
دخترش:الان کجاس؟
کوک:الان میاد
دخترش:ایول نمیوردیش میکشتمت
کوک:فعلا که آوردم گوگولی بریم تو راسی باباتون کجاس؟
پسرش:تویه اتاقه
کوک:نایس
سومین اومد...
سومین:سلام بچهااا(خندون)تولدتون مبارک کیوتایه من
دخترش:واییی سلام سویمنااا
پسرش:سلامممم ممنوننن
دخترش:بچها یه خبری دارم براتون
کوک:عا من بهشون نگفتم( میخنده)
سومین:خوب کردی الان من میگم
پسرش:یا چیشده بگین دیگه
سومین:قراره کههه
دخترش:قراره چی؟
سومین :تا خواست حرف بزنه یهو اون زنه و تهیونگ اومدن
تهیونگ:یا سلام داداش سلام سومین خوبین؟
کوک:عا سلام داداش خانوم کی باشن؟
سومین:سلام تهیونگ هه سو تو اینجا چیکار میکنی
(هه سو دختر خاله یه سومینه)
هه سو:عا سلام دختر خاله خب من قراره خانم این عمارت شم دیگه
دختر تهیونگ یهو بغض میکنه
سومین:یا .... "اسم دختر تهیونگو میگه"میدونم برات سخته( اروم میگه)
ادامع دارد....
بچها:بله اوپاااا
تهیونگ:رف داخل؛میدونستین ازتون ناراحتم؟
دخترش:چرا بابا؟
پسرش:چیکار کردیم؟
تهیونگ:رفتارتون با هه سو
پسرش:هه سو کیه چه اسم مسخره ای
تهیونگ:یا اینطوری حرف زدنتو دوس ندارما خب همون خانومیه که دارم باهاش ازدواج میکنم دیگه
دخترش:اه بابا خب مگه چیکار کردیم ایش
تهیونگ:با ادب باش ...... " اسم دخترشو میگه"
تهیونگ:ازین به بعد باهاش خوب برخورد میکنین خب؟(جدی گفت)
بچها:چشم آپا
یهو زنگ خونه صدا خورد
دخترش:یا احتمالا عمو جونگکوکهه یس بزن بریم داداشی (وایی جر عمو جونگکوک خدایااا سم تولید کردم😂)
پسرش:بزن بریمممم
درو باز کردن
کوک:سلاممم خوشگلااا (بغلشون میکنه )تولدتون مبارک فسقلیایه من
پسرش:مرسی عمو چرا نیومدی تولدمون؟
دخترش:مرسی عمو جونممم اره چرا نیومدی؟
کوک:حال سومین بد بود نتونستیم بیایم
دخترش:الان کجاس؟
کوک:الان میاد
دخترش:ایول نمیوردیش میکشتمت
کوک:فعلا که آوردم گوگولی بریم تو راسی باباتون کجاس؟
پسرش:تویه اتاقه
کوک:نایس
سومین اومد...
سومین:سلام بچهااا(خندون)تولدتون مبارک کیوتایه من
دخترش:واییی سلام سویمنااا
پسرش:سلامممم ممنوننن
دخترش:بچها یه خبری دارم براتون
کوک:عا من بهشون نگفتم( میخنده)
سومین:خوب کردی الان من میگم
پسرش:یا چیشده بگین دیگه
سومین:قراره کههه
دخترش:قراره چی؟
سومین :تا خواست حرف بزنه یهو اون زنه و تهیونگ اومدن
تهیونگ:یا سلام داداش سلام سومین خوبین؟
کوک:عا سلام داداش خانوم کی باشن؟
سومین:سلام تهیونگ هه سو تو اینجا چیکار میکنی
(هه سو دختر خاله یه سومینه)
هه سو:عا سلام دختر خاله خب من قراره خانم این عمارت شم دیگه
دختر تهیونگ یهو بغض میکنه
سومین:یا .... "اسم دختر تهیونگو میگه"میدونم برات سخته( اروم میگه)
ادامع دارد....
۶.۱k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.