پارت11
پارت11
من: تا جای که انتقام بگیرم
تمام بدبختیم تموم شه دلم خنک شه
الهام:بیا بریم کلا از ایران
من:هنوز کار دارم
صدای زنگ اومد
درو باز کردم
امیر:سلام من بر الاهی زیبام
من:سلام ولی من رویام الهام تو سالنه
امیر:ایش برو کنار
من:هوی خونه ای منه ها
رایان:سلام
من: علیک
امیر:الهام من عزیزم
من: خب امشب همه جمع شدیم دوعاشق بهم برسونیم
رایان:کی
من:امیر و الهام بابت یه مشکلی که برای من هفت سال پیش میاد الهام امیر جدا میشن من اون موقعه اصلا حواسم نبود بعدشم که مشکلات دیگه که پیش اومدش
الهام ببین من می دونم امیر دروغ گفت بابت این موضوع که بخشیده نمیشه من درد تو می فهمم یکم مکث کردم رایانو نگاه کردم بعد ببین الهام امیر واقعن دوست داره درسته همه چیز دروغ گفت اما این یکی راست گفته نظرت چیه یه فرصت دیگه بدیم بهش
الهام:خب باشه اما
امیر:ت تو بابت اون ماجرا بخشیدی منو
بعد چون رویا رفت کما یهو بهم زدی
الهام : اون موقعه باید با رویا میرفتم
امیر:بس من چی هااا
الهام:تو هم رایانو انتخاب کردی رایان و رفیقت و شغل چرتت
رایان :چرا منو میکشین وصت
الهام :موضوع بر میگرده به روزی که رویا شک بهش وارد میشه میره کما بعدش که بهوش میاد
من:بسه
الهام:اوکی می بخشمش
امیر:فرصت دادیااا
من: امیر بسه
رمان از دهان رایان&.............
حرف الهام نصفه موندش
برام سوال بود هفت سال پیش چی شد
چرا رویا به کما رفتش
و نامزد رویا واقعی یا نه
و چرا الهام و امیر جدا شدن
فکر کنم همش بابت کاری که من با رویا کردم بودش خودم بعدش پشیمون شدم اما دیر بود من رویا از دست دادم
من عاشقش شده بودم اما دیر فهمیدم دنبالش گشتم نبودش کارش بشه برگشت به گذشتهه
حمایتو لایک♥ و نظر یادتون نره
من: تا جای که انتقام بگیرم
تمام بدبختیم تموم شه دلم خنک شه
الهام:بیا بریم کلا از ایران
من:هنوز کار دارم
صدای زنگ اومد
درو باز کردم
امیر:سلام من بر الاهی زیبام
من:سلام ولی من رویام الهام تو سالنه
امیر:ایش برو کنار
من:هوی خونه ای منه ها
رایان:سلام
من: علیک
امیر:الهام من عزیزم
من: خب امشب همه جمع شدیم دوعاشق بهم برسونیم
رایان:کی
من:امیر و الهام بابت یه مشکلی که برای من هفت سال پیش میاد الهام امیر جدا میشن من اون موقعه اصلا حواسم نبود بعدشم که مشکلات دیگه که پیش اومدش
الهام ببین من می دونم امیر دروغ گفت بابت این موضوع که بخشیده نمیشه من درد تو می فهمم یکم مکث کردم رایانو نگاه کردم بعد ببین الهام امیر واقعن دوست داره درسته همه چیز دروغ گفت اما این یکی راست گفته نظرت چیه یه فرصت دیگه بدیم بهش
الهام:خب باشه اما
امیر:ت تو بابت اون ماجرا بخشیدی منو
بعد چون رویا رفت کما یهو بهم زدی
الهام : اون موقعه باید با رویا میرفتم
امیر:بس من چی هااا
الهام:تو هم رایانو انتخاب کردی رایان و رفیقت و شغل چرتت
رایان :چرا منو میکشین وصت
الهام :موضوع بر میگرده به روزی که رویا شک بهش وارد میشه میره کما بعدش که بهوش میاد
من:بسه
الهام:اوکی می بخشمش
امیر:فرصت دادیااا
من: امیر بسه
رمان از دهان رایان&.............
حرف الهام نصفه موندش
برام سوال بود هفت سال پیش چی شد
چرا رویا به کما رفتش
و نامزد رویا واقعی یا نه
و چرا الهام و امیر جدا شدن
فکر کنم همش بابت کاری که من با رویا کردم بودش خودم بعدش پشیمون شدم اما دیر بود من رویا از دست دادم
من عاشقش شده بودم اما دیر فهمیدم دنبالش گشتم نبودش کارش بشه برگشت به گذشتهه
حمایتو لایک♥ و نظر یادتون نره
۷.۲k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.