فیک کوک
فیک کوک
Part. 17
به سمت بیمارستان رفت و داد زد بلانکارد (نمیدونم درست نوشتم یا نه)رو بیارید همسرم از حال رفته
پرستار ها سریع بلانکارد رو آوردن و ا/ت رو روی بلانکارد گذاشتن و به سمت اتاق رفتن دکتر اومد برای معاینه و وقتی بیرون اومد گفت:ایشون مریضی قلبی دارند و مثل این که شک خیلی زیادی بهشون وارد شده و امکان داره برن داخل کما شاید 1 روز یا شاید تا آخر عمرشان متاسفانه
کوک:چ...چی؟(سرشو با دستاش گرفته و روی زمین افتاد و آروم گریه میکرد)چرااا..چرا این اتفاقات برای ما افتاده؟چرا؟
مامان کوک از دور با چشایی خیس و باد کرد دویید سمت کوک
*فکت
مامان کوک خیلی مهربونه و همینطور ا/ت رو خیلی دوست داره چون پسرش رو خوشبخت کرده بود و همینطور نمیخواست ا/ت رو از دست بده
م.ک:جونگکوکم ا/ت چطوره؟حالش خوبه ؟من از اون بابای عوضیت طلاق گرفتم
کوک سرش رو بلند کرد
و با چشای خشمناک مامانش رو نگاه کرد
کوک:همتون مثل همید ازتون متنفرمم من بیشتر از هر کس یا هرچیزی ا/ت رو دوست داشتم شما بخاطر کار مسخرتون اون رو از من گرفتید هیچوقت نمیبخشمتون اون مریضی قلبی داره (با داد و گریه)
م.ک:ن...نه اشتباه برداشت نکن من نمیخواستم اینجوری بشه
کوک:چجوری باور کنم هاانن چجوریی
پارت بعدی رو احتمالا سریع بزارم
پس ببخشید خیلیییی وقته نیستم از این به بعد بیشتر فعالیت میکنم اینم از پارت 17 برید حالشو ببرید
میدونم کم بود ببخشید
#jungkookweloveyou
Part. 17
به سمت بیمارستان رفت و داد زد بلانکارد (نمیدونم درست نوشتم یا نه)رو بیارید همسرم از حال رفته
پرستار ها سریع بلانکارد رو آوردن و ا/ت رو روی بلانکارد گذاشتن و به سمت اتاق رفتن دکتر اومد برای معاینه و وقتی بیرون اومد گفت:ایشون مریضی قلبی دارند و مثل این که شک خیلی زیادی بهشون وارد شده و امکان داره برن داخل کما شاید 1 روز یا شاید تا آخر عمرشان متاسفانه
کوک:چ...چی؟(سرشو با دستاش گرفته و روی زمین افتاد و آروم گریه میکرد)چرااا..چرا این اتفاقات برای ما افتاده؟چرا؟
مامان کوک از دور با چشایی خیس و باد کرد دویید سمت کوک
*فکت
مامان کوک خیلی مهربونه و همینطور ا/ت رو خیلی دوست داره چون پسرش رو خوشبخت کرده بود و همینطور نمیخواست ا/ت رو از دست بده
م.ک:جونگکوکم ا/ت چطوره؟حالش خوبه ؟من از اون بابای عوضیت طلاق گرفتم
کوک سرش رو بلند کرد
و با چشای خشمناک مامانش رو نگاه کرد
کوک:همتون مثل همید ازتون متنفرمم من بیشتر از هر کس یا هرچیزی ا/ت رو دوست داشتم شما بخاطر کار مسخرتون اون رو از من گرفتید هیچوقت نمیبخشمتون اون مریضی قلبی داره (با داد و گریه)
م.ک:ن...نه اشتباه برداشت نکن من نمیخواستم اینجوری بشه
کوک:چجوری باور کنم هاانن چجوریی
پارت بعدی رو احتمالا سریع بزارم
پس ببخشید خیلیییی وقته نیستم از این به بعد بیشتر فعالیت میکنم اینم از پارت 17 برید حالشو ببرید
میدونم کم بود ببخشید
#jungkookweloveyou
۱۲.۶k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.