رویای عشق پارت ۵
رویای عشق پارت ۵
هیونجین: مگه با تو نیستم....
با چهره گریون بینا هیونجین شوکه و نگران گفت
هیونجین: چیشده چرا گریه کردی
بینا با بغض گفت
بینا : چیزی نیست ولم کن میخواهم برم
دست اش رو از دسته هیونجین جدا کرد و قدم برداشت هیونجین دست بردار نبود زود مچ دست اش رو دوباره گرفت
هیونجین: بگو چیشده چرا میری چرا گریه کردی بازم همون موضوع هستش
بینا : ای بابا گفتم چیزی نیست
دیگه تاتق اش تاب شد و با صدایه بلند داد زد گفت
بینا : کافیه عه دست از سرم بردار تو میگی بمون منشیت میگه برو بیرون
بغض تو گلوش اذیت اش میکرد پس نزاشت اشک هایش رو هیونجین ببین بهش پشت کرد و قدمی سمت ماشین برداشت که هیونجین باز هم مانع رفتن اش شد و دست اش رو گرفت
هیونجین: اون سره خود گفته من خودم ترو آوردم اینجا بعدشم میگم برو زود باش اشکاتو پاک کن
بینا اشک های رو صورت اش رو پاک کرد و گفت
بینا : وقعانی تو نگفتی برم
هیونجین: نه معلومه که نه اون حتما سره خود گفته
بینا : از کجا معلومه که تو دروغ نمیگی
هیونجین: راستی من نگفتم بیایی تا بگم بری گفتم بیایی تا راجب درست سوالاتی بپرسم
بینا کمی خجالت کشید و با شرمندگی گفت
بینا : اوفف باش
هیونجین: بریم
هیونجین راه افتاد و بینا هم پشته سرش به راه اوفتاد
》》》》》》》》》》》》》》》
هیونجین: بگو ببینم چرا امروز نرفتی
بینا با کمی لکنت و حرف خوردن تو دهن اش گفت
بینا : راستش .... چیزه .....
هیونجین: کسی ازیتت میکنه
بینا : نه ....
هیونجین: دروغ نگو فکردی وقتی دروغ میگی نمفهمم
تقه در خورد و هیونجین گفت
هیونجین: بیا
کارینا با سه تا قهوه وارد اتاق شد
//ایش دختره احمق با اون لبخنده ماریش انگار زهر داره //
هیونجین با دیدن سه قهوه شکه گفت
هیونجین: ما دو نفریم نه سه
کارینا : راستش با من میشین سه
بینا نگاه عصبی اش رو به طرف اتاق چرخوند هیونجین با دیدن بینا که عصبی شد زود گفت
هیونجین: کارینا ما میخواهیم تنها حرف بزنیم
کارینا خندی کرد و گفت
کارینا: باشه اشکالی من میرم
بینا عصبی زمزمه کرد
//دختره احمق بوقی فکرده کیه //
هیونجین: خوب کجا بودیم
بینا : داشتیم آشپزی میکردیم
هیونجین و بینا خندی بلندی کردن
هیونجین: همون جوری شوخی میکنی مثل بچگیا
بینا : میدونم....
هیونجین: کافیه دیگه حرفو عوض نکن
بینا خندش محو شد و تو فکر فروع رفت با کارایی که باهاش کردن چشم هایش رو بست و کلافه و پر از غم نفسی کشید
هیونجین: میتونی بهم ......
هیونجین: مگه با تو نیستم....
با چهره گریون بینا هیونجین شوکه و نگران گفت
هیونجین: چیشده چرا گریه کردی
بینا با بغض گفت
بینا : چیزی نیست ولم کن میخواهم برم
دست اش رو از دسته هیونجین جدا کرد و قدم برداشت هیونجین دست بردار نبود زود مچ دست اش رو دوباره گرفت
هیونجین: بگو چیشده چرا میری چرا گریه کردی بازم همون موضوع هستش
بینا : ای بابا گفتم چیزی نیست
دیگه تاتق اش تاب شد و با صدایه بلند داد زد گفت
بینا : کافیه عه دست از سرم بردار تو میگی بمون منشیت میگه برو بیرون
بغض تو گلوش اذیت اش میکرد پس نزاشت اشک هایش رو هیونجین ببین بهش پشت کرد و قدمی سمت ماشین برداشت که هیونجین باز هم مانع رفتن اش شد و دست اش رو گرفت
هیونجین: اون سره خود گفته من خودم ترو آوردم اینجا بعدشم میگم برو زود باش اشکاتو پاک کن
بینا اشک های رو صورت اش رو پاک کرد و گفت
بینا : وقعانی تو نگفتی برم
هیونجین: نه معلومه که نه اون حتما سره خود گفته
بینا : از کجا معلومه که تو دروغ نمیگی
هیونجین: راستی من نگفتم بیایی تا بگم بری گفتم بیایی تا راجب درست سوالاتی بپرسم
بینا کمی خجالت کشید و با شرمندگی گفت
بینا : اوفف باش
هیونجین: بریم
هیونجین راه افتاد و بینا هم پشته سرش به راه اوفتاد
》》》》》》》》》》》》》》》
هیونجین: بگو ببینم چرا امروز نرفتی
بینا با کمی لکنت و حرف خوردن تو دهن اش گفت
بینا : راستش .... چیزه .....
هیونجین: کسی ازیتت میکنه
بینا : نه ....
هیونجین: دروغ نگو فکردی وقتی دروغ میگی نمفهمم
تقه در خورد و هیونجین گفت
هیونجین: بیا
کارینا با سه تا قهوه وارد اتاق شد
//ایش دختره احمق با اون لبخنده ماریش انگار زهر داره //
هیونجین با دیدن سه قهوه شکه گفت
هیونجین: ما دو نفریم نه سه
کارینا : راستش با من میشین سه
بینا نگاه عصبی اش رو به طرف اتاق چرخوند هیونجین با دیدن بینا که عصبی شد زود گفت
هیونجین: کارینا ما میخواهیم تنها حرف بزنیم
کارینا خندی کرد و گفت
کارینا: باشه اشکالی من میرم
بینا عصبی زمزمه کرد
//دختره احمق بوقی فکرده کیه //
هیونجین: خوب کجا بودیم
بینا : داشتیم آشپزی میکردیم
هیونجین و بینا خندی بلندی کردن
هیونجین: همون جوری شوخی میکنی مثل بچگیا
بینا : میدونم....
هیونجین: کافیه دیگه حرفو عوض نکن
بینا خندش محو شد و تو فکر فروع رفت با کارایی که باهاش کردن چشم هایش رو بست و کلافه و پر از غم نفسی کشید
هیونجین: میتونی بهم ......
۸۴۶
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.