فیک درد عشق
فیک درد عشق
پارت پنجاه و چهار
صبح
با صدای به هم زدن وسایل چشام رو باز کردم
ای بابا خب دختر چرا نمی خوابییییییی
- لیاااااااااااااااااااااااا
$ جونم(داد از اشپزخونه به اتاق)
- بابا صبحونه کوفت نمیکنم فقط بزار دو دیقه بخوابمممممممممممممم
$ چییییییی نمیشنوم بلند تر بگوووووووووو
- به خدا تو منو گا.....دیییییییییی
$ چیزی گفتی(اومد توی اتاق)
- هیچی بابا هیچییییییی
$ باشه بیا صبحونه ت رو بخور
- اومدمم
اگر من خودم رو از نامسان انداختم پایین مقصر اصلی خانم پارک لیا هستن
$ خب دیشب خوب خوابیدی
- اره ولی الان با سر و صداهایی که کردی تر زدی توش
$ عزیزم اشکال نداره حالا پیش میاد دیگه
- هعییییییی چی بگم اصلا چی میتونم بگم
بعد از خوردن صبحونه رفتم خونه
- اجوما
.. سلام دخترم خوش اومدی
- ممنون میگم دیشب جونگ کوک چرا رفت؟
.. راستش مثل اینکه یه مشکلی پیش اومده مجبور شد که بره ایتالیا
- چییییییییییی ایتالیااااااااااااا
.. اره مگه اشکالی داره
- وای نکنه همه ی اینا نقشه باشه؟
.. چی نقشه باشه؟
- هیچی میگم الان بنظرتون گوشیش رو جواب میده.
.. نمیدونم شاید
- اوکی
رفتم طبقه ی بالا
حالا چه خاکی به سرم بریزم
وای اگه بلایی سرش بیاد چی صبر کن بزار بهش زنگ بزنم
۱
۲
۳
۴
هر دفعه که زنگ میزدم با صدای
گوشی مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا شماره گیری نمایید مواجه میشدم
وای خدا حالا چیکار کنم؟
نکنه اتفاقی افتاده باشه؟
داشتم رسما از شدت استرس پاره میشدم که با صدای گوشیم به خودم اومدم
- الو
+ الو سلام
- جونگ کوک سکته کردم
چرا جواب گوشیت رو ندادی؟
+ شرمنده کار داشتم چیزی شده؟
- نه فقط خواستم بگم مواظب خودت باش
+ چیه دلتنگم شدی؟(خنده)
- نه خب راستش اره
+ منم دلتنگت شدم
بزار بیام خونه به حسابت میرسم
- تا اون روز منتظر می مونم
+ مرسی
مواظب خودت باش
- تو هم همینطور خدافظ
+ خدافظ
خب حالا میتونم یه نفس عمیق بکشم و با خیال راحت ماچا و توتفرنگی که اجوما اماده کرده رو بخورم
یه فیلم مون نشه؟
رفتم سمت تلویزیون و یه سریال دل انگیز گذاشتم
نگاهی به ساعت گوشیم انداختم
یا خود خدا ساعت ۳ شبه
سریع رفتم بالا و خوابیدم
پارت پنجاه و چهار
صبح
با صدای به هم زدن وسایل چشام رو باز کردم
ای بابا خب دختر چرا نمی خوابییییییی
- لیاااااااااااااااااااااااا
$ جونم(داد از اشپزخونه به اتاق)
- بابا صبحونه کوفت نمیکنم فقط بزار دو دیقه بخوابمممممممممممممم
$ چییییییی نمیشنوم بلند تر بگوووووووووو
- به خدا تو منو گا.....دیییییییییی
$ چیزی گفتی(اومد توی اتاق)
- هیچی بابا هیچییییییی
$ باشه بیا صبحونه ت رو بخور
- اومدمم
اگر من خودم رو از نامسان انداختم پایین مقصر اصلی خانم پارک لیا هستن
$ خب دیشب خوب خوابیدی
- اره ولی الان با سر و صداهایی که کردی تر زدی توش
$ عزیزم اشکال نداره حالا پیش میاد دیگه
- هعییییییی چی بگم اصلا چی میتونم بگم
بعد از خوردن صبحونه رفتم خونه
- اجوما
.. سلام دخترم خوش اومدی
- ممنون میگم دیشب جونگ کوک چرا رفت؟
.. راستش مثل اینکه یه مشکلی پیش اومده مجبور شد که بره ایتالیا
- چییییییییییی ایتالیااااااااااااا
.. اره مگه اشکالی داره
- وای نکنه همه ی اینا نقشه باشه؟
.. چی نقشه باشه؟
- هیچی میگم الان بنظرتون گوشیش رو جواب میده.
.. نمیدونم شاید
- اوکی
رفتم طبقه ی بالا
حالا چه خاکی به سرم بریزم
وای اگه بلایی سرش بیاد چی صبر کن بزار بهش زنگ بزنم
۱
۲
۳
۴
هر دفعه که زنگ میزدم با صدای
گوشی مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا شماره گیری نمایید مواجه میشدم
وای خدا حالا چیکار کنم؟
نکنه اتفاقی افتاده باشه؟
داشتم رسما از شدت استرس پاره میشدم که با صدای گوشیم به خودم اومدم
- الو
+ الو سلام
- جونگ کوک سکته کردم
چرا جواب گوشیت رو ندادی؟
+ شرمنده کار داشتم چیزی شده؟
- نه فقط خواستم بگم مواظب خودت باش
+ چیه دلتنگم شدی؟(خنده)
- نه خب راستش اره
+ منم دلتنگت شدم
بزار بیام خونه به حسابت میرسم
- تا اون روز منتظر می مونم
+ مرسی
مواظب خودت باش
- تو هم همینطور خدافظ
+ خدافظ
خب حالا میتونم یه نفس عمیق بکشم و با خیال راحت ماچا و توتفرنگی که اجوما اماده کرده رو بخورم
یه فیلم مون نشه؟
رفتم سمت تلویزیون و یه سریال دل انگیز گذاشتم
نگاهی به ساعت گوشیم انداختم
یا خود خدا ساعت ۳ شبه
سریع رفتم بالا و خوابیدم
۱۲.۰k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.