روزهای رفته

روزهای رفته
به چوب کبریت های سوخته می مانند
جمع آوری شده
در قوطی خویش
هر کاری می خواهی بکن
آن ها دوباره روشن نمی شود
و روزی سیاهی آن ها
دستت را آلوده می کند
روزهای چوبی ات را
باید از همان آغاز
بیهوده نمی سوزاندی
دیدگاه ها (۳)

@Delnevashte"حسین پناهی" یاد گرفتم این بار که دستانم یخ کرد،...

روحم مرده ....جسمم تو چی میخوای ازم.....چی میخوااااااااااااا...

دیگر همه چیز عادی شد ....یلدا گذشت ...زمستان هم امد ....پایی...

تنها ترین تنها منم......

𝚙𝚊𝚛𝚝7ویو ات سرمو برگردوندم که با صورت درهم ریخته کوک مواجه ش...

سه پارتی هیسونگ p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط