چند پارتی بونتن پارت ۳ ✨
چند پارتی بونتن پارت ۳ ✨
مایکی : ببرینش به اتاقش
چو : خانم ا.ت از این طرف
در اتاق
ویو ا.ت
چو منو برد اتاقم و بعد درو بست و رفت
ا.ت : ای خددااا من گفتم که هر کاری میکنم براتون نه اینکه منو اینجا زندانی کنید بسه دیگه باید اون روی سگمو بهشون نشون بدم ولی خانوادم نه اونا نمی تونن کاری به کارشون داشته باشن اره فقط من باید از اینجا برم البته اگه الان فرار کنم نه نمی شه باید یکم وایستم یا همین الان در رم آخه اسکولللل تو که نمی دونی چطوری از اینجا بری اهااااا نقشه باید اینجا یه نقشه داشته باشه
ا.ت :چووووووووووووووووو
چو : بله خانوم ا.ت
ا.ت : اهم میگم که اینجا نقشه ندارن که بدونم کدوم اتاق کجاست یا چی
چو : چرا داره و چرا میخاین
ا.ت : ااا اها میخام بدونم که کجا باید برم و کجا نباید برم 😁
چو : الان میارم خدمتتون
چو رفت با چند تا کاغذ برگشت
چو : بفرمایید
ا.ت : ممنون میتونی بری
چو میرود
ا.ت : خب حالا میتونم کارمو انجام بدم ایناهاش اینجا اتاق منه و رو به روم آه ای وای اون مایکی نکبت اتاق رو به رومه نمیشه همین جوری در برم شب برم شبا میرن ماموریت یا چی صبح زود برم ای خدا کی برم آها پنجره شاید ارتفاعش کم باشه نه خیلی زیاده
بعد از کلی فکر کردن
ا.ت : فهمیدم میدونم سمت در اصلی میدونم نمی شن ولی نگهبانان اونجان ولی من یکم دفاع شخصی بدم اره اینجوری شاید شد
ویو راوی
ا.ت درو باز کرد که فرار کنه ولی همین که. درو باز کرد ران و ریندو جلوش سبز شدن
ران : داشتی کجا میرفتی
ریندو : فکر فرار که نداری
ا.ت : چی چی میگی برا خودت من کجا فرار کنم ........
ران : خوبه پس بیا کارت دارم
کوکو : چی میگی من کارش دارم
ا.ت : این از کجا پیداش شد
ریندو : من زودتر از ران رسیدم پس من میبرمش
سانزو : من اینجام پس برید کنار
ا.ت : من میخاستم به گوهی بخورم چی شد حالا
ریندو : چی کار
ا.ت : میخواستم خیلی راحت از در اصلی فرار کنم
که ا.ت متوجه میشه چی پرونده با دستاش جلو دهنشو میگیره
ران : تو که میگفتی
سانزو : دروغ گفته احمق باور کردی
کوکو : برو تو اتاقت
ا.ت : خواسته شما واضحه من میرم تو بی صدا ساکت.......
کاکوچو : چقدر شماها احمقید
ا.ت از اتاقش داد میزنه : تازه فهمیدی با داد
سانزو : چقدرم زبون داری
ا.ت : به تو چه
ریندو : ادب نداری
ا.ت : درست مثل تو
ریندو : ...........
سانزو : 🤣🤣🤣🤣🤣خوب جوابتو داد
مایکی : دارین چی کار میکنید
ا.ت : اه اه چندششششش این یارو باز اومد
سانزو : خدایش بیامرزد ا.ت از دست رفت
مایکی : .....................
😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️
مایکی : ببرینش به اتاقش
چو : خانم ا.ت از این طرف
در اتاق
ویو ا.ت
چو منو برد اتاقم و بعد درو بست و رفت
ا.ت : ای خددااا من گفتم که هر کاری میکنم براتون نه اینکه منو اینجا زندانی کنید بسه دیگه باید اون روی سگمو بهشون نشون بدم ولی خانوادم نه اونا نمی تونن کاری به کارشون داشته باشن اره فقط من باید از اینجا برم البته اگه الان فرار کنم نه نمی شه باید یکم وایستم یا همین الان در رم آخه اسکولللل تو که نمی دونی چطوری از اینجا بری اهااااا نقشه باید اینجا یه نقشه داشته باشه
ا.ت :چووووووووووووووووو
چو : بله خانوم ا.ت
ا.ت : اهم میگم که اینجا نقشه ندارن که بدونم کدوم اتاق کجاست یا چی
چو : چرا داره و چرا میخاین
ا.ت : ااا اها میخام بدونم که کجا باید برم و کجا نباید برم 😁
چو : الان میارم خدمتتون
چو رفت با چند تا کاغذ برگشت
چو : بفرمایید
ا.ت : ممنون میتونی بری
چو میرود
ا.ت : خب حالا میتونم کارمو انجام بدم ایناهاش اینجا اتاق منه و رو به روم آه ای وای اون مایکی نکبت اتاق رو به رومه نمیشه همین جوری در برم شب برم شبا میرن ماموریت یا چی صبح زود برم ای خدا کی برم آها پنجره شاید ارتفاعش کم باشه نه خیلی زیاده
بعد از کلی فکر کردن
ا.ت : فهمیدم میدونم سمت در اصلی میدونم نمی شن ولی نگهبانان اونجان ولی من یکم دفاع شخصی بدم اره اینجوری شاید شد
ویو راوی
ا.ت درو باز کرد که فرار کنه ولی همین که. درو باز کرد ران و ریندو جلوش سبز شدن
ران : داشتی کجا میرفتی
ریندو : فکر فرار که نداری
ا.ت : چی چی میگی برا خودت من کجا فرار کنم ........
ران : خوبه پس بیا کارت دارم
کوکو : چی میگی من کارش دارم
ا.ت : این از کجا پیداش شد
ریندو : من زودتر از ران رسیدم پس من میبرمش
سانزو : من اینجام پس برید کنار
ا.ت : من میخاستم به گوهی بخورم چی شد حالا
ریندو : چی کار
ا.ت : میخواستم خیلی راحت از در اصلی فرار کنم
که ا.ت متوجه میشه چی پرونده با دستاش جلو دهنشو میگیره
ران : تو که میگفتی
سانزو : دروغ گفته احمق باور کردی
کوکو : برو تو اتاقت
ا.ت : خواسته شما واضحه من میرم تو بی صدا ساکت.......
کاکوچو : چقدر شماها احمقید
ا.ت از اتاقش داد میزنه : تازه فهمیدی با داد
سانزو : چقدرم زبون داری
ا.ت : به تو چه
ریندو : ادب نداری
ا.ت : درست مثل تو
ریندو : ...........
سانزو : 🤣🤣🤣🤣🤣خوب جوابتو داد
مایکی : دارین چی کار میکنید
ا.ت : اه اه چندششششش این یارو باز اومد
سانزو : خدایش بیامرزد ا.ت از دست رفت
مایکی : .....................
😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️😶🌫️
۹.۵k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.