فیک: چرا تو؟
فیک: چرا تو؟
پارت بیست و چهار☆
لِئو: همیشه واسم سوال بود "چرا تو" چرا باید از تو خوشم بیاد!
یونا: مگه من چمه؟*بهش برخورد*
لِئو: نه که مشکل داشتی باشی ولی... تو تایپم نبودی اما الان بقیه تایپم نیستن... عجیبه نه!
_از چه لحاظ تایپت نبودم؟ قیافه؟
+نه برعکس گوگولی ترین دختری هستی که میشناسم
<یونا خجالت میکشه>
_حالا نمک نریز... از چه لحاظ تایپت نبودم...
+خب... تایپم دخترای پررو....."به فکر فرو میره"حالا... حالا که فکر میکنم حتی یادم نمیاد قبلا تایپم چی بوده*لبخند*
_داری شوخی میکنی دیگه
+جدیم... به خاطر همین واسم سواله که تو چی داری که اونا نداشتن...... اوممم.... البته الان دخترای ریز و بانمک و دخترایی که نمیتونن از خودشون دفاع کنن رو دوست دارم که این خودتی...
_یااا آخریش نقطه ضعف منه... درضمن.... این بیشتر انگار تخریب میکنی....
+*خنده بلند*
_پس خندیدی!..... تو این یه روز که ندیدمت.... فک کردم داری ازم فرار میکنی.... فک کردم از من بدت میاد
نمیدونستم چیکار کنم.... اوممم فک کنم بدون تو هیچوقت نمیتونم از خودم دفاع کنم
<دستشو رو صورت یونا میزاره و نوازش میکنه>
+یه جورایی پروانه ای شدم*لبخند*
_منظورت از "یه جورایی" چیه
+خب... اینکه کسی باشم که بتونی بهش تکیه کنی باعث افتخارمه ولی... نمیخوام به خودت شک داشته باشیو فک کنی که خیلی ضعیفی...
_اوهوم خب واقعا هستم...
+ضعیف نیستی فقط اعتماد به نفس نداری.... همه اینا از اعتماد به نفس و عزت نفس میاد(این دوتا کلمه کاملامعنی متفاوتی دارن)
_اوممم یعنی میگی نمیخوای ازم محافظت کنی... همین امشب... ن... عاا هیچی
+میشنوم... چیشد امشب؟
_هیچی....
+اینا رو ولش... بهت یاد میدم چطور از خودت دفاع کنی Ok¿(اوکی؟)
_چشم رئیس*کیوت*
<لِئو موهای یونا رو نوازش میکنه>
_لِئو..... میگم..... اگه قرار باشه باهم قرار بزاریم.... پدرو مادرامون صد درصد مخالفت میکنن.... مشکلی نداری؟
+مگه من گفتم باهم قرار بذاریم؟
_چ... چ... چییی!*خجالت، سرخ شدن*یااا مگه منظورت همین نبود[ضایع شدم رف]
+*خنده*آره باشه شوخی کردم...
<یونا لِئو رو آروم میزنه>
+اوممم... برام مهم نیست
_چی؟
مرسیی که حمایت میکنین🥺
منتظر پارت های بعدی باشین🎀
پارت بیست و چهار☆
لِئو: همیشه واسم سوال بود "چرا تو" چرا باید از تو خوشم بیاد!
یونا: مگه من چمه؟*بهش برخورد*
لِئو: نه که مشکل داشتی باشی ولی... تو تایپم نبودی اما الان بقیه تایپم نیستن... عجیبه نه!
_از چه لحاظ تایپت نبودم؟ قیافه؟
+نه برعکس گوگولی ترین دختری هستی که میشناسم
<یونا خجالت میکشه>
_حالا نمک نریز... از چه لحاظ تایپت نبودم...
+خب... تایپم دخترای پررو....."به فکر فرو میره"حالا... حالا که فکر میکنم حتی یادم نمیاد قبلا تایپم چی بوده*لبخند*
_داری شوخی میکنی دیگه
+جدیم... به خاطر همین واسم سواله که تو چی داری که اونا نداشتن...... اوممم.... البته الان دخترای ریز و بانمک و دخترایی که نمیتونن از خودشون دفاع کنن رو دوست دارم که این خودتی...
_یااا آخریش نقطه ضعف منه... درضمن.... این بیشتر انگار تخریب میکنی....
+*خنده بلند*
_پس خندیدی!..... تو این یه روز که ندیدمت.... فک کردم داری ازم فرار میکنی.... فک کردم از من بدت میاد
نمیدونستم چیکار کنم.... اوممم فک کنم بدون تو هیچوقت نمیتونم از خودم دفاع کنم
<دستشو رو صورت یونا میزاره و نوازش میکنه>
+یه جورایی پروانه ای شدم*لبخند*
_منظورت از "یه جورایی" چیه
+خب... اینکه کسی باشم که بتونی بهش تکیه کنی باعث افتخارمه ولی... نمیخوام به خودت شک داشته باشیو فک کنی که خیلی ضعیفی...
_اوهوم خب واقعا هستم...
+ضعیف نیستی فقط اعتماد به نفس نداری.... همه اینا از اعتماد به نفس و عزت نفس میاد(این دوتا کلمه کاملامعنی متفاوتی دارن)
_اوممم یعنی میگی نمیخوای ازم محافظت کنی... همین امشب... ن... عاا هیچی
+میشنوم... چیشد امشب؟
_هیچی....
+اینا رو ولش... بهت یاد میدم چطور از خودت دفاع کنی Ok¿(اوکی؟)
_چشم رئیس*کیوت*
<لِئو موهای یونا رو نوازش میکنه>
_لِئو..... میگم..... اگه قرار باشه باهم قرار بزاریم.... پدرو مادرامون صد درصد مخالفت میکنن.... مشکلی نداری؟
+مگه من گفتم باهم قرار بذاریم؟
_چ... چ... چییی!*خجالت، سرخ شدن*یااا مگه منظورت همین نبود[ضایع شدم رف]
+*خنده*آره باشه شوخی کردم...
<یونا لِئو رو آروم میزنه>
+اوممم... برام مهم نیست
_چی؟
مرسیی که حمایت میکنین🥺
منتظر پارت های بعدی باشین🎀
۵۲۶
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.