p51
مینسو: اصلا شوخیه خوبی نیست من روی دوستم حساسم
یونگی: شوخی چیه خود جیمین گفت
مینسو: خدایی؟ وای ات داره مامان میشه جرر
یونگی: مگه خودت داری بابا میشی تو هم مامان میشی دیگه😂
مینسو: شکلات بخر برام
یونگی: مینسو از الان شورع شد
مینسو: من چیگار کنم خب
یونگی الان به جکسون میگم بخره
ویو مینجی
یونجون: وااایی خاک عالمممم
مینجی: ها چیشده؟
یونجون: امروز قرار بود برم فرودگاه پیش لیا وایی خداا
مینجی:لیا همون دوست دختر قبلیه جیمین
یونجون: اوهوم بزار زنگ بزنم به جیمین
زنگ زد به حیمین
جیمین: هاچیه؟
یونجون: اول یه سلامی بکن بی تربیت😐
جیمین: خب سلام الان جیبتو پر کردم؟
یونجون: نه تو یه چیت هست چیشده
جیمین: ات...
یونجون: نکنه باهم قهرین؟
مینجی:واتتت قهر؟
یونجون:عشقم تو آروم باش چیزی نیست
جیمین: خب ات بهم دوروغ گفت
یونجون: ای بابا حالا چی گفته؟
جیمین: خب دورغش به واقعیت تبدیل شد
یونجون: ده بنال اههه چرا کشش میدی
جیمین: الکی گفته بود بارداره..
یونجون: بعد یهو باردارش کردی؟
مینجی: کیو باردار کرده
یونجون: خف.. یعنی یه لحظه میزاری حرف بزنم عزیزم؟
جیمین: باردار بود
یونجون: خب تبریک میگم خب الان باید باهاش ازدواج کنی
جیمین: الان که قهرم
مینجی: یا غط میکنی به منم میگی چخبره یا غطط میکنم(عصبی)
یونجون: جیمین فعلا مینجی عصبیه بای
مینجی: دوساعته میگم چیشده
یونجون: هیچی ات حاملس
مینجی: اها.... چی ات حاملس؟؟؟
یونجون: نه من حاملم😐
مینجی: بیمزههه
یونجون: هه میگم کی بریم تعیین جنسیت؟
مینجی:یه ماه دیگه
یونجون: اییی من زنگ زدم که لیا رو بپرسم ایشش اگه به جیمین زنگ بزنم عصبی میشه زنگ میزنم به یونگی
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
خب گایز الان ساعت درست4:23دقیقه صبحه که من دارم براتون فیک مینویسم🙂
یونگی: شوخی چیه خود جیمین گفت
مینسو: خدایی؟ وای ات داره مامان میشه جرر
یونگی: مگه خودت داری بابا میشی تو هم مامان میشی دیگه😂
مینسو: شکلات بخر برام
یونگی: مینسو از الان شورع شد
مینسو: من چیگار کنم خب
یونگی الان به جکسون میگم بخره
ویو مینجی
یونجون: وااایی خاک عالمممم
مینجی: ها چیشده؟
یونجون: امروز قرار بود برم فرودگاه پیش لیا وایی خداا
مینجی:لیا همون دوست دختر قبلیه جیمین
یونجون: اوهوم بزار زنگ بزنم به جیمین
زنگ زد به حیمین
جیمین: هاچیه؟
یونجون: اول یه سلامی بکن بی تربیت😐
جیمین: خب سلام الان جیبتو پر کردم؟
یونجون: نه تو یه چیت هست چیشده
جیمین: ات...
یونجون: نکنه باهم قهرین؟
مینجی:واتتت قهر؟
یونجون:عشقم تو آروم باش چیزی نیست
جیمین: خب ات بهم دوروغ گفت
یونجون: ای بابا حالا چی گفته؟
جیمین: خب دورغش به واقعیت تبدیل شد
یونجون: ده بنال اههه چرا کشش میدی
جیمین: الکی گفته بود بارداره..
یونجون: بعد یهو باردارش کردی؟
مینجی: کیو باردار کرده
یونجون: خف.. یعنی یه لحظه میزاری حرف بزنم عزیزم؟
جیمین: باردار بود
یونجون: خب تبریک میگم خب الان باید باهاش ازدواج کنی
جیمین: الان که قهرم
مینجی: یا غط میکنی به منم میگی چخبره یا غطط میکنم(عصبی)
یونجون: جیمین فعلا مینجی عصبیه بای
مینجی: دوساعته میگم چیشده
یونجون: هیچی ات حاملس
مینجی: اها.... چی ات حاملس؟؟؟
یونجون: نه من حاملم😐
مینجی: بیمزههه
یونجون: هه میگم کی بریم تعیین جنسیت؟
مینجی:یه ماه دیگه
یونجون: اییی من زنگ زدم که لیا رو بپرسم ایشش اگه به جیمین زنگ بزنم عصبی میشه زنگ میزنم به یونگی
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
خب گایز الان ساعت درست4:23دقیقه صبحه که من دارم براتون فیک مینویسم🙂
۱۰.۲k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.