p50

ات: بعله؟
کای: 😂منو یادت نیست؟
ات: نه
کای: منم کای
ات: چ چ چی خودتی وای پسرم که ات پرید بغل کای
جیمین: نگاه ترسناک به ات
لیا: عشقم چرا ات رو بغل کردی الان دوست پسرش ناراحت میشه
ات: نه مشکلی نیست ات از صورت کایوگرفت و لپشو کشید
کای: بسهههه😂
جیمین: بیاین بشینید😒
نشستن
ات کنار جیمین کای کنار لیا
لیا: خب عشقم نمیخوای توضیح بدی؟
ات: عشقم؟ تو دوست دختر داری؟
کای: اره.. خب چیزه منو ات دوستای آنلاین هم بودیم😊
جیمین: که اینطور خب شما حتما خسته اید برید اتاقتون
رفتن
ات: جیمین این همون دوستته
جیمین: اره(سرد)
ات: جی..
جیمین: من میرم بخوابم
ات: اخه الان؟
جیمین بدون توجه به ات رفت
ویو یونگی اینا
مینسو: چطوره جشن بگیریم؟
یونگی: اره فکر خوبیه هم به عنوان همسرم تورو به مردم معرفی میکنم هم اینکه حامله ای
مینسو: اوهوم راستی از ات اینا چخبر جیمین یا تهیونگ چیزی درباره لوسی مینسو نگفتن خیلی وقته که باهاشون حرف نزدم
یونگی: ات حاملس
مینسو: اصلا شوخیه خوبی نیست من روی دوستم حساسم
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
دیدگاه ها (۱۲)

هایییی گایز🖐🏻♥

p51

p49

p48

پارت ۴۹ویو صبح ات: جیمین..... درد..... جیمین: عوممم چی شوده ...

پارت ۲۴ات: خب حتما تو هم امدی تولد یونگی یونگ هو: اره همینطو...

پارت۹ویو یونگی: دیشب ساعت دو و نیم رسیدیم خونه، الان ساعت پن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط