(بهم اعتماد کن) پارت ۲۰
(بهم اعتماد کن) پارت ۲۰
ویو ات : احساس خوبی ندارم امروز
زنگ تفریح/
کوک : اه چه زنگ مزخرفی بود ...ولی برای موفق شدنمون به این درسا نیاز داریم
...میگم باید برم دستشویی اینجا باش جایی نریا
ات : اوم باشه
..............
بورام : جون وو جون ووووووو
جون وو : ها؟
بورام : الان ات تنهاس نمیخایی یه کاری بکنی؟
جون وو : عاممم......میرم برم اتاق موسیقی
بورام : میخایی چیکار کنی
جون وو : نمیدونم شاید هرکاری
بورام : *نیشخند
اومم موفق باشی
.....
جون وو : ات بیا یه دقه اتاق موسیقی
ات : برا چی؟
جون وو : عام خو تو بیا چیکار داری
ات : امروز کلاس موسیقی نداریم منم تنها با تو نمیام اونجا
*جون وو دست اتو میکشه و میبره
جون وو : عایشش لج نکن دیگه بهت میگم بیا میای
ات : عاییی ولم کن دستممم عاییی
*رفتن تو کلاس موسیقی
ویو ات : دستمو محکم کشیدم
ات : (با داد)خب که چی الان منو اوردی اینجا میخای چیکار کنی هااااا
میخای مث بورام که به زور جونگ کوک رو بوسید منم ببوسی؟
جون وو : ممکنه هر کاری بکنم ..هر کاری
*کمر اتو به خودش میچسبونه
ات : هه هیچ کاری دستت نیس
*جون وو دستشو میبره پایین که ات محکم دستشو نگه میداره
ات : * با بغض
میدونی اینکارت یعنی چی...یعنی ت*ج*او*ز میفهمیی
میدونی جونگ کوک بفهمه چه بلایی سرت میاره
جون وو : هه به درک باید مال من بشی
ات : تو اینکارو نمیکنی جون وو من تورو دوست ندارم
*گریه میکنه اما بی صدا فقط اشکاش میریزه
جون وو : *اتو از خودش جدا میکنه و دستشو زیر چونه ات میذاره
جون وو : داری گریه میکنی؟
انقدر دوسش داری ؟ چرا نمیتونی منم مث اون دوست داشته باشی؟
ات : *گریه
لدفن ولم کن ........
میدونم اینکارو نمیکنی لدفن ولم کن
................
*جونگ کوک میره کلاس ولی اتو پیدا نمیکنه
کوک :................... بونا؟ ات کو؟
بونا : ها ....جون وو بردش کلاس موسیقی
کوک : اما امروز کلاس موسیقی نداریم که.....
حیح با جون وو رفت
بونا : اره
*کوک میدوه سمت کلاس موسیقی
ویو ات : احساس خوبی ندارم امروز
زنگ تفریح/
کوک : اه چه زنگ مزخرفی بود ...ولی برای موفق شدنمون به این درسا نیاز داریم
...میگم باید برم دستشویی اینجا باش جایی نریا
ات : اوم باشه
..............
بورام : جون وو جون ووووووو
جون وو : ها؟
بورام : الان ات تنهاس نمیخایی یه کاری بکنی؟
جون وو : عاممم......میرم برم اتاق موسیقی
بورام : میخایی چیکار کنی
جون وو : نمیدونم شاید هرکاری
بورام : *نیشخند
اومم موفق باشی
.....
جون وو : ات بیا یه دقه اتاق موسیقی
ات : برا چی؟
جون وو : عام خو تو بیا چیکار داری
ات : امروز کلاس موسیقی نداریم منم تنها با تو نمیام اونجا
*جون وو دست اتو میکشه و میبره
جون وو : عایشش لج نکن دیگه بهت میگم بیا میای
ات : عاییی ولم کن دستممم عاییی
*رفتن تو کلاس موسیقی
ویو ات : دستمو محکم کشیدم
ات : (با داد)خب که چی الان منو اوردی اینجا میخای چیکار کنی هااااا
میخای مث بورام که به زور جونگ کوک رو بوسید منم ببوسی؟
جون وو : ممکنه هر کاری بکنم ..هر کاری
*کمر اتو به خودش میچسبونه
ات : هه هیچ کاری دستت نیس
*جون وو دستشو میبره پایین که ات محکم دستشو نگه میداره
ات : * با بغض
میدونی اینکارت یعنی چی...یعنی ت*ج*او*ز میفهمیی
میدونی جونگ کوک بفهمه چه بلایی سرت میاره
جون وو : هه به درک باید مال من بشی
ات : تو اینکارو نمیکنی جون وو من تورو دوست ندارم
*گریه میکنه اما بی صدا فقط اشکاش میریزه
جون وو : *اتو از خودش جدا میکنه و دستشو زیر چونه ات میذاره
جون وو : داری گریه میکنی؟
انقدر دوسش داری ؟ چرا نمیتونی منم مث اون دوست داشته باشی؟
ات : *گریه
لدفن ولم کن ........
میدونم اینکارو نمیکنی لدفن ولم کن
................
*جونگ کوک میره کلاس ولی اتو پیدا نمیکنه
کوک :................... بونا؟ ات کو؟
بونا : ها ....جون وو بردش کلاس موسیقی
کوک : اما امروز کلاس موسیقی نداریم که.....
حیح با جون وو رفت
بونا : اره
*کوک میدوه سمت کلاس موسیقی
۲۶.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.