رمان
#رمان
#اسمان_شب
#BTS
#part:۲۶
سوهی:بلند شد و محکم دستاشو کوبید رو میز و اومد نزدیکم و یقمو گرفت و به حرف اومد
خر:چطور؟چطور جرعت میکنیییییییییییی؟با چه جراتی اینکار رو کردییییییی؟فکر کردی کی هستیییییییی؟
سوهی:دستاشو از یقم آزاد کردم و ی پوزخند زدم و با لبخند بهش گفتم:کسی ام که به فکرت نمیرسه میتونه چه کارهایی بکنه،نمیتونی فک کنی من کی ام،نمیتونی اصلا حدس بزنی! برا همین میگم با من همکاری کن! میتونم با یک حرکت کارشو تموم کنم
میدونی من از تو بدترم هیچ رحمی ندارم و هیچگونه دلسوزی ندارم پس منو دست کم نگیر و بیا همه چی رو با زبون آدم بهم بگو
خر:نمیتونی هیچ غلطی بکنی،عمرا بتونی کاری کنی،این فوتو شاپه هیچکس دربارش خبر نداره تو چطور میدونی؟
سوهی:اولا من هرکسی نیستم من سوهی ام،دوما همین الان هم زخمی شده هااااا میخوای نشونت بدم؟
خر:چی میبافی برا خودتتتتتتتتتتتتت؟
سوهی:دوباره گوشی رو دادم سمتش و ویدیو رو نشونش دادم،بلند شدم و رفتم نزدیکش تا ببینم چیکار میکنه
خر:چطور جرات میکنیییییییییی؟همین الان آزادش کنننننننننن
سوهی:اومد ی مشت بزنه بهم که دستشو گرفتم و پیچوندم و بردم سمت کمرش و گفتم:میتونم به راحتی بکشمش و اطلاعاتی که میخوام رو بدست بیارم اما دارم بهت رحم میکنم و میگم میزارم زنده بمونه ولی همه چی رو اعتراف کن
خر:همچین چیزی ممکن نیست
سوهی:ولش کردم، اعصابم به شدت خراب شده بود بهش نگاه عصبانی ای کردم و با داد گفتم:ممکنه میتونم همین الان کارشو تموم کنم میخوای اون دهنتو باز کنی یا نه؟
خر:اول ازادش کن
سوهی:انگار واقعا دوست داری بمیره،باشه بزار بهت لطف کنم و بکشمش
گوشیمو از جیبم دراوردم و شماره موردنظرم رو گرفتم و رو اسپیکر گذاشتم
فرد:بله رئیس
سوهی:کارشو تموم کن
فرد:چشم
سوهی:صدای شلیک که از پشت تلفن اومد بعدش صدای جیغ بلندی دراومد که اون خر اوفتاد زمین و داد زد
خر:نههههههههههههههههههههههه
سوهی:وقتی میگم به حرفم گوش کن و گوش نمیکنی یعنی این
خر:نه نه نه نه تروخدا ببرش بیمارستان،تروخدااااااااا لطفاااااااا خواهش میکنمممممممممم نزار بمیره تروخدااااااا لطفاااااااااا،هرکار بگی انجام میدم خواهش میکنم
سوهی:میتونستم بگم از چشمام داشت آتیش میبارید و از چشماش التماس،بزار..بزار عذاب از دست دادن عزیزترین شخص زندگیشو بچشه تا بفهمه من چی کشیدم،اما من مثل اون نیستم من علکی آدم نمیکشم به ادمم گفتم شلیک کنه رو هوا و دختره از ترس جیغ میکشه و من به این میگم کشتمش درحالیکه همش نقشست:الان شد مثل آدم بشین و همه چی رو برام تعریف کن
خر:میبریش بیمارستان؟
سوهی:اره ولی اول باید حرف بزنی
خر:اسم اصلی من کانگ ته مو هست اما توی کارمون منو جونی صدا میزنن بهتره بگم کسی اسم واقعیمو نمیدونه
سوهیی:لعنت بهت و به اسمت من چیکار اسم تو دارم!خودتو به اون راه نزن بهم بگو رئیست کیه؟چرا دوست منو کشتید؟چرا سوجین رو کشتید؟این کارتون از کی شروع شده؟کی دیگه باهاتون همکاره
#اسمان_شب
#BTS
#part:۲۶
سوهی:بلند شد و محکم دستاشو کوبید رو میز و اومد نزدیکم و یقمو گرفت و به حرف اومد
خر:چطور؟چطور جرعت میکنیییییییییییی؟با چه جراتی اینکار رو کردییییییی؟فکر کردی کی هستیییییییی؟
سوهی:دستاشو از یقم آزاد کردم و ی پوزخند زدم و با لبخند بهش گفتم:کسی ام که به فکرت نمیرسه میتونه چه کارهایی بکنه،نمیتونی فک کنی من کی ام،نمیتونی اصلا حدس بزنی! برا همین میگم با من همکاری کن! میتونم با یک حرکت کارشو تموم کنم
میدونی من از تو بدترم هیچ رحمی ندارم و هیچگونه دلسوزی ندارم پس منو دست کم نگیر و بیا همه چی رو با زبون آدم بهم بگو
خر:نمیتونی هیچ غلطی بکنی،عمرا بتونی کاری کنی،این فوتو شاپه هیچکس دربارش خبر نداره تو چطور میدونی؟
سوهی:اولا من هرکسی نیستم من سوهی ام،دوما همین الان هم زخمی شده هااااا میخوای نشونت بدم؟
خر:چی میبافی برا خودتتتتتتتتتتتتت؟
سوهی:دوباره گوشی رو دادم سمتش و ویدیو رو نشونش دادم،بلند شدم و رفتم نزدیکش تا ببینم چیکار میکنه
خر:چطور جرات میکنیییییییییی؟همین الان آزادش کنننننننننن
سوهی:اومد ی مشت بزنه بهم که دستشو گرفتم و پیچوندم و بردم سمت کمرش و گفتم:میتونم به راحتی بکشمش و اطلاعاتی که میخوام رو بدست بیارم اما دارم بهت رحم میکنم و میگم میزارم زنده بمونه ولی همه چی رو اعتراف کن
خر:همچین چیزی ممکن نیست
سوهی:ولش کردم، اعصابم به شدت خراب شده بود بهش نگاه عصبانی ای کردم و با داد گفتم:ممکنه میتونم همین الان کارشو تموم کنم میخوای اون دهنتو باز کنی یا نه؟
خر:اول ازادش کن
سوهی:انگار واقعا دوست داری بمیره،باشه بزار بهت لطف کنم و بکشمش
گوشیمو از جیبم دراوردم و شماره موردنظرم رو گرفتم و رو اسپیکر گذاشتم
فرد:بله رئیس
سوهی:کارشو تموم کن
فرد:چشم
سوهی:صدای شلیک که از پشت تلفن اومد بعدش صدای جیغ بلندی دراومد که اون خر اوفتاد زمین و داد زد
خر:نههههههههههههههههههههههه
سوهی:وقتی میگم به حرفم گوش کن و گوش نمیکنی یعنی این
خر:نه نه نه نه تروخدا ببرش بیمارستان،تروخدااااااااا لطفاااااااا خواهش میکنمممممممممم نزار بمیره تروخدااااااا لطفاااااااااا،هرکار بگی انجام میدم خواهش میکنم
سوهی:میتونستم بگم از چشمام داشت آتیش میبارید و از چشماش التماس،بزار..بزار عذاب از دست دادن عزیزترین شخص زندگیشو بچشه تا بفهمه من چی کشیدم،اما من مثل اون نیستم من علکی آدم نمیکشم به ادمم گفتم شلیک کنه رو هوا و دختره از ترس جیغ میکشه و من به این میگم کشتمش درحالیکه همش نقشست:الان شد مثل آدم بشین و همه چی رو برام تعریف کن
خر:میبریش بیمارستان؟
سوهی:اره ولی اول باید حرف بزنی
خر:اسم اصلی من کانگ ته مو هست اما توی کارمون منو جونی صدا میزنن بهتره بگم کسی اسم واقعیمو نمیدونه
سوهیی:لعنت بهت و به اسمت من چیکار اسم تو دارم!خودتو به اون راه نزن بهم بگو رئیست کیه؟چرا دوست منو کشتید؟چرا سوجین رو کشتید؟این کارتون از کی شروع شده؟کی دیگه باهاتون همکاره
۴.۷k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.