پارت ۱۰
پارت ۱۰
دوماه از زمانی که جانگ کوک اینا آمده بودن میگذشت دیگه همین روزابود که جواب کنکور میومد داشتم تو حیاط به گلا آب میدادم که در عمارت باز شد و یه ماشین آمد داخل همینجوری که داشتم نگاه میکردم دیدم عمه جانگ کوک از ماشین پیاده شد و پشت اون دخترش مینهوا پیاده شود رفتم پیششون و بهشون سلام کردم
مینهوا:سلام میون خوبی
میون:سلام شما خوبین اتفاقی افتاده که آمدیم خانم جینسو (عمه جانگ کوک)
خانم جینسو:مگه بایه اتفاقی بیفته که بیام خونه مامانم
میون:ببخشید سوال بی جای پرسیدم بفرماید تو
مینهوا و جانگ کوک همیشه وقتی پیش هم بودن خیلی منو اذیت میکردن الان که هیچ کدومشون عوض نشدم چه بلای دیگه ای قرار سرم بیاد رفتم داخل باهم احوال پرسی کردن مامانم برای خرید رفت بیرون که من برای پذیرایی موندم خونه رفتم قهوه درست کردام که خانم بزرگ صدام کردو گفت جانگ کوک ام آمده واسه انم قهوه درست کنم قهورو درست کردن و بردم داشتم همه میدادم که یهو گوشیم زنگ زد واسه همین یه ببخشید گفتم سینی قهورو گذاشتم رو میز و جواب تلفنمو دادم
جیوو:دختر جواب کنکور آمده برو سایتو چک کن
باصدای بلندی گفتم واقععاا که همه نگاهم کردن سریع قطع کردم که مامانم آمد تو با کلب خرید
مامانم:دختر چت شده جلوی مهمون داد میکشی
میون: وای مامانم جواب کنکورم اومد
مامانم:خوب نگاه کن ببین اون دانشگاهی که میخواستی در آمدی
سریع رفتم تو سایت و همه کارارو انجام دادم همه داشتن نگام میکردن ولی من استرس داشتم همین که سایت باز کردم...
دوماه از زمانی که جانگ کوک اینا آمده بودن میگذشت دیگه همین روزابود که جواب کنکور میومد داشتم تو حیاط به گلا آب میدادم که در عمارت باز شد و یه ماشین آمد داخل همینجوری که داشتم نگاه میکردم دیدم عمه جانگ کوک از ماشین پیاده شد و پشت اون دخترش مینهوا پیاده شود رفتم پیششون و بهشون سلام کردم
مینهوا:سلام میون خوبی
میون:سلام شما خوبین اتفاقی افتاده که آمدیم خانم جینسو (عمه جانگ کوک)
خانم جینسو:مگه بایه اتفاقی بیفته که بیام خونه مامانم
میون:ببخشید سوال بی جای پرسیدم بفرماید تو
مینهوا و جانگ کوک همیشه وقتی پیش هم بودن خیلی منو اذیت میکردن الان که هیچ کدومشون عوض نشدم چه بلای دیگه ای قرار سرم بیاد رفتم داخل باهم احوال پرسی کردن مامانم برای خرید رفت بیرون که من برای پذیرایی موندم خونه رفتم قهوه درست کردام که خانم بزرگ صدام کردو گفت جانگ کوک ام آمده واسه انم قهوه درست کنم قهورو درست کردن و بردم داشتم همه میدادم که یهو گوشیم زنگ زد واسه همین یه ببخشید گفتم سینی قهورو گذاشتم رو میز و جواب تلفنمو دادم
جیوو:دختر جواب کنکور آمده برو سایتو چک کن
باصدای بلندی گفتم واقععاا که همه نگاهم کردن سریع قطع کردم که مامانم آمد تو با کلب خرید
مامانم:دختر چت شده جلوی مهمون داد میکشی
میون: وای مامانم جواب کنکورم اومد
مامانم:خوب نگاه کن ببین اون دانشگاهی که میخواستی در آمدی
سریع رفتم تو سایت و همه کارارو انجام دادم همه داشتن نگام میکردن ولی من استرس داشتم همین که سایت باز کردم...
۱۴.۵k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.