Part 20
Part 20
فیک کلید عشق 🗝️❤️
حالا برای بار دوم میگم
میشه فقط مال من باشی؟
لبخندی زدم و با آرامش جواب دادم : آقای محترم از الان به بعد بابای دخترم شمایی
الان دیگه ناراحت نبودم و فقط به خودم و جیمین فکر میکردم
جیمین منو زیر پتو کشوند و خودشم اومد زیر پتو ، منو تو بغلش کشید و گونمو بوسید و گفت : خوب بخوابی خانم پارک ، و تو بغلش خوابم برد
۹ صبح :
با صدای زنگ گوشیم بلند شدم ، خواستم بلند شم برم که جیمین دستمو گرفت و دوباره منو توی بغلش کشوند و گفت :
جیمین : ا/ت خواهش میکنم نرو بیا بخوابیم ، فقط یکمه دیگه
از زبان ا/ت :
از کیوت بودنش خندم گرفت و دوباره رفتم توی بغلش و باز خوابم برد
با صدایی از آشپزخونه بلند شدم ، جیمین تو بغلم نبود ، به سمت آشپزخونه رفتم جیمین برگشت و با دیدین من گفت:
جیمین : اوو بیب بیدار شدی؟!
بیا دست و صورتتو بشور ، و بیا سر میز تا صبحانه بخوریم
از زبان ا/ت :
یاااااا جیمین شی چه کردییی ، توهم ازاین هنرا داشتی من نمیدونستم؟!
خیلی قشنگ و با سلیقه میزو چیدی مرسییییی و به سمتش رفتی و بوسه کوتاهی روی لباش برای تشکر گذاشتی رفتی دست و صورتتو شستی و سر میز نشستی ، صبحانتونو خوردین
ا/ت : جیمینا خیلی خوشمزه بود
جیمین : نوش جونت بیبی گرل
ا/ت : راستی جیمینا آدرس خونمو از کجا پیدا کردی ؟
جیمین : از یونجو گرفتم ، گفت قبلا آدرس خونتو بهش دادی
ا/ت : عااا آره آدرس خونمو بهش داده بودم ، راستی اعضا میدونن اومدی ایران؟!
جیمین : آره ا/ت بهشون گفتم و با کمپانی هماهنگ کردم ، فقط باید خیلی زود تا فردا برگردیم کره
برای خودمو خودت بلیط گرفتم
ا/ت : باشه جیمینا ، دلم حسابی برای اعضا تنگ شده
داشتم حرف میزدم که با.......
فیک کلید عشق 🗝️❤️
حالا برای بار دوم میگم
میشه فقط مال من باشی؟
لبخندی زدم و با آرامش جواب دادم : آقای محترم از الان به بعد بابای دخترم شمایی
الان دیگه ناراحت نبودم و فقط به خودم و جیمین فکر میکردم
جیمین منو زیر پتو کشوند و خودشم اومد زیر پتو ، منو تو بغلش کشید و گونمو بوسید و گفت : خوب بخوابی خانم پارک ، و تو بغلش خوابم برد
۹ صبح :
با صدای زنگ گوشیم بلند شدم ، خواستم بلند شم برم که جیمین دستمو گرفت و دوباره منو توی بغلش کشوند و گفت :
جیمین : ا/ت خواهش میکنم نرو بیا بخوابیم ، فقط یکمه دیگه
از زبان ا/ت :
از کیوت بودنش خندم گرفت و دوباره رفتم توی بغلش و باز خوابم برد
با صدایی از آشپزخونه بلند شدم ، جیمین تو بغلم نبود ، به سمت آشپزخونه رفتم جیمین برگشت و با دیدین من گفت:
جیمین : اوو بیب بیدار شدی؟!
بیا دست و صورتتو بشور ، و بیا سر میز تا صبحانه بخوریم
از زبان ا/ت :
یاااااا جیمین شی چه کردییی ، توهم ازاین هنرا داشتی من نمیدونستم؟!
خیلی قشنگ و با سلیقه میزو چیدی مرسییییی و به سمتش رفتی و بوسه کوتاهی روی لباش برای تشکر گذاشتی رفتی دست و صورتتو شستی و سر میز نشستی ، صبحانتونو خوردین
ا/ت : جیمینا خیلی خوشمزه بود
جیمین : نوش جونت بیبی گرل
ا/ت : راستی جیمینا آدرس خونمو از کجا پیدا کردی ؟
جیمین : از یونجو گرفتم ، گفت قبلا آدرس خونتو بهش دادی
ا/ت : عااا آره آدرس خونمو بهش داده بودم ، راستی اعضا میدونن اومدی ایران؟!
جیمین : آره ا/ت بهشون گفتم و با کمپانی هماهنگ کردم ، فقط باید خیلی زود تا فردا برگردیم کره
برای خودمو خودت بلیط گرفتم
ا/ت : باشه جیمینا ، دلم حسابی برای اعضا تنگ شده
داشتم حرف میزدم که با.......
۳۰.۰k
۰۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.