parrt²³
parrt²³
teahkook
تهیونگ: ((در حال خمیازه کشیدن ))
ویو راوی
تهیونگ تازه متوجه شده بود دو تا آدم ناشناس تو خونه بودن بعد دید اونور تو مبل کوک نشسته همه داشتن به تهیونگ نگاه میکردن تهیونگ متوجه نگاه ها شده بود
که جین شروع به حرف زدن کرد...
جین: هلو فکر کنم از خواب بیدارت کردیم
تهیونگ: نه خودم بیدار شدم
جین: بزار خودمو معرفی کنم من ورلد واید هندسام هستم
کوک : این که اسم نیست
جین: خفه شو
جین : چقدر تو آشنایی
تهیونگ: من !؟
شوگا : اوه آره راست میگه ...فهمیدم تو همون پرستاری هستی که تو بیمارستان بود
اینجا چیکار میکنی؟؟
تهیونگ: اممم خوب من....
کوک: پرستارمه
جین : جان
کوک: به اینا توجه نکن اونی که اونجاست اسمش ...
شوگا : داداش خودمون زبون داریم من مین یونگی هستم صدام میکنن شوگا
جین : منم سوکجین هستم ولی جین صدام میکنن
تهیونگ : منم کیم تهیونگ هستم
شوگا: خوشبختم
تهیونگ : منم همینطور
شوگا : جین نارنگی هارو نخور
جین: ((درحال خوردن))
شوگا: پدرسگ بریز بیرون بدو بریز بیرون
جین: ((تکون دادن سرش به معنی نه))
کوک : برو دست صورتتو بشور بیا صبحانه بخوریم
تهیونگ: باشه
چند دقیقه بعد ...
همه سر میز صبحانه هستن
کوک: شروع کنید
ویو راوی
شوگا جین سریع شروع به خوردن کردن
که انگار چند روز غذا نخوردن
کوک: گاو
تهیونگ: هومم
کوک: بخور به اینا توجه نکن...... هوی گشنه تخم مرغ رو تموم کردی
کوک: جین الان خفه میشی
((جین درحال ترکیدن از خنده چون شوگا
دار میخنده😐 ))
ادامه دارد...
teahkook
تهیونگ: ((در حال خمیازه کشیدن ))
ویو راوی
تهیونگ تازه متوجه شده بود دو تا آدم ناشناس تو خونه بودن بعد دید اونور تو مبل کوک نشسته همه داشتن به تهیونگ نگاه میکردن تهیونگ متوجه نگاه ها شده بود
که جین شروع به حرف زدن کرد...
جین: هلو فکر کنم از خواب بیدارت کردیم
تهیونگ: نه خودم بیدار شدم
جین: بزار خودمو معرفی کنم من ورلد واید هندسام هستم
کوک : این که اسم نیست
جین: خفه شو
جین : چقدر تو آشنایی
تهیونگ: من !؟
شوگا : اوه آره راست میگه ...فهمیدم تو همون پرستاری هستی که تو بیمارستان بود
اینجا چیکار میکنی؟؟
تهیونگ: اممم خوب من....
کوک: پرستارمه
جین : جان
کوک: به اینا توجه نکن اونی که اونجاست اسمش ...
شوگا : داداش خودمون زبون داریم من مین یونگی هستم صدام میکنن شوگا
جین : منم سوکجین هستم ولی جین صدام میکنن
تهیونگ : منم کیم تهیونگ هستم
شوگا: خوشبختم
تهیونگ : منم همینطور
شوگا : جین نارنگی هارو نخور
جین: ((درحال خوردن))
شوگا: پدرسگ بریز بیرون بدو بریز بیرون
جین: ((تکون دادن سرش به معنی نه))
کوک : برو دست صورتتو بشور بیا صبحانه بخوریم
تهیونگ: باشه
چند دقیقه بعد ...
همه سر میز صبحانه هستن
کوک: شروع کنید
ویو راوی
شوگا جین سریع شروع به خوردن کردن
که انگار چند روز غذا نخوردن
کوک: گاو
تهیونگ: هومم
کوک: بخور به اینا توجه نکن...... هوی گشنه تخم مرغ رو تموم کردی
کوک: جین الان خفه میشی
((جین درحال ترکیدن از خنده چون شوگا
دار میخنده😐 ))
ادامه دارد...
۱۰.۰k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.