part¹⁰
part¹⁰
Boyfrind
ویو راوی
تهیونگ به سمت اتاق کوک رفت چوم نزدیک ترین اتاق بود ......تهیونگ هنوز دست از لب های کوک ورنداشته بود.....هردو به سمت تخت رفتن.....تهیونگ کوک رو خوابوند رو
تخت خودش هم.....خیمه زد
روش...تهیونگ تحریک شده بود
آره فقط با بوسیدن معشوقه سابقش
....نمیخواست اینکارو انجام بده
ولی از اونور خیلی واسه عملی کردن کار
تحریک شدع بود .....نمیخواست
الان این موقع روز اینکارو انجام بده
نمیخواست پسرک رو الان به فا*ک چنین
بده....تصمیم گرفت....تا شب صبر کنه
کوک...هم از این وضعیت خیلی بدش می امد نمیدونست چیکار کنه....تا از دستش
در بره...ولی...تهیونگ ....پاشد...رفت
از این وضیعت خیلی خوشحال بود
از یه طرف ناراحت چون قراره امشب اون اتفاقی که میخواست چند...دقیقه پیش بیوفته می افتاد ...
ادامه دارد...
Boyfrind
ویو راوی
تهیونگ به سمت اتاق کوک رفت چوم نزدیک ترین اتاق بود ......تهیونگ هنوز دست از لب های کوک ورنداشته بود.....هردو به سمت تخت رفتن.....تهیونگ کوک رو خوابوند رو
تخت خودش هم.....خیمه زد
روش...تهیونگ تحریک شده بود
آره فقط با بوسیدن معشوقه سابقش
....نمیخواست اینکارو انجام بده
ولی از اونور خیلی واسه عملی کردن کار
تحریک شدع بود .....نمیخواست
الان این موقع روز اینکارو انجام بده
نمیخواست پسرک رو الان به فا*ک چنین
بده....تصمیم گرفت....تا شب صبر کنه
کوک...هم از این وضعیت خیلی بدش می امد نمیدونست چیکار کنه....تا از دستش
در بره...ولی...تهیونگ ....پاشد...رفت
از این وضیعت خیلی خوشحال بود
از یه طرف ناراحت چون قراره امشب اون اتفاقی که میخواست چند...دقیقه پیش بیوفته می افتاد ...
ادامه دارد...
۱۲.۱k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.