جاده ابریشم

🖤͟ج͟ا͟د͟ه͟ ͟ا͟ب͟ر͟ی͟ش͟م͟💜͟
part"¹¹
۱.ت : پیامارو باز کردم با چیزی که دیدم شروع کردم تمام وسایل شکستن فقد جیغ میزدم کوک میخاست ارومم کنه نمیتونست

پدرکوک : دخترم اروم باش رفتم سمتش بغلش کردم

۱.ت : زن عموم تنها کسی که داشتم مرد من الان بی کسم

پدر کوک : باشه اروم باش پس منو کوک سوگلی این وست چیممم ها دستم گذاشتم روموهاش نوازش میکردم

کوک : بابا

پدر کوک : هششش خفه شو

کوک : ساکت شدم تیکه های شیشرو جم کردم که پدرم اروم ۱.ت رو گذاشت روی تخت

پدر کوک : پسرم کشیدمش سمتم بغلش کردم مواظبش باش تنها کسی که داشت مرد اون الان خیلی بد اسیب دیده خوب

کوک : چشم پدر حتما پدرم رفت بیرون که ۱.ت صدام زد

۱.ت : جعون

کوک : جانم رفتم سمتش

۱.ت : میشه ببخشیم اتاقت خراب کردم

کوک : کشیدمش توی بغلم گذاشتمش روی پام لبام گذاشتم رولباش مکی زدم که اشکاش افنادن روی صورتش

۱.ت : تو منو دوست داری ؟

کوک : بیشتر از خودم بلندش کردم بردمش سمت حمام لباساش کمکش در اوردم

.......
دیدگاه ها (۲۳)

مود ادمین 🙂💔

🖤͟ج͟ا͟د͟ه͟ ͟ا͟ب͟ر͟ی͟ش͟م͟💜͟part:¹²کوک : حمام کن تا من یه چیزی...

🖤͟ج͟ا͟د͟ه͟ ͟ا͟ب͟ر͟ی͟ش͟م͟💜͟part:¹⁰جان : از بیمارستان بود ماما...

🖤͟ج͟ا͟د͟ه͟ ͟ا͟ب͟ر͟ی͟ش͟م͟💜͟part:⁹تهیونگ : ماشین خورد به ۱.ت ب...

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

"سرنوشت "p,32..ویو بعد از شام ا/ت *.بعد از شام جیمین با ماشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط