P:3
P:3
ات: چشمامو کم کم باز کرد دیدم ی نفر بالا سرم بود سرم درد میکرد
ات: اییی من...کجا
دکتر: او بلاخره ب هوش اومدین خب بزارین معاینتون کنم....
دکتر: خب شما
ات: نزاشتم حرفشو کامل بگه ک گفتم
ات: من کجام چ اتفاقی برام افتاده
دکتر: شما 1 سال توی کما بودین متاسفانه ماشین بهتون زده و ضربه شدیدی خوردین ولی خداروشکر الان چیزی نیست
ات: چی...۱ سال
دکتر: بله ۱ سال خب من میرم شما استراحت کنید
کتر رفت*
ات: با یاد اوری خاطرات گذشته اشک توی چشمام جمع شد اره درسته جیهوپ بهم خیانت کرد و ماشین بهم زد دستامو روی سرم گذاشتم و جیغ زدم
ات: هق چرا اون کارو کردی ها چرا با مشت میزدم تو سرم
ات: مگه من چیکارت کردم من جز عشق تو چیزی نخواستم ( داد و گریه) پرستارا اومدن داخل
پرستار: خانوم اروم باشید
ات: نه من...من میخوام برم پیشش من اونو دوست دارم
از ازبان ادمین: پرستارا به ات بیهوشی زدن ولی توی مدت توی این 1 سال کسی به ات سر نزد و هیچکس حالشو نپرسید و هیچکس ازش خبر نداشت
پرش زمانی ب ۱ هفته بعد:
ات: ولم کنیننننن من دوونه نیستمممممم( داد )
ات دیگه از داد زدن خسته شد و خندهای کرد
ات: من براش ی بازیچه بودم ( خنده )
ات مثل دیوونه ها میخندید ولی کی باور میکرد اون ات خوشحال و خندون و همیشه سرحال ولی خاکستر شد رفت الان دیگه ی دیوونه افسرده بود که با قرص و ارام بخش اروم میشد
خوابم میایه🗿😭🔪
ات: چشمامو کم کم باز کرد دیدم ی نفر بالا سرم بود سرم درد میکرد
ات: اییی من...کجا
دکتر: او بلاخره ب هوش اومدین خب بزارین معاینتون کنم....
دکتر: خب شما
ات: نزاشتم حرفشو کامل بگه ک گفتم
ات: من کجام چ اتفاقی برام افتاده
دکتر: شما 1 سال توی کما بودین متاسفانه ماشین بهتون زده و ضربه شدیدی خوردین ولی خداروشکر الان چیزی نیست
ات: چی...۱ سال
دکتر: بله ۱ سال خب من میرم شما استراحت کنید
کتر رفت*
ات: با یاد اوری خاطرات گذشته اشک توی چشمام جمع شد اره درسته جیهوپ بهم خیانت کرد و ماشین بهم زد دستامو روی سرم گذاشتم و جیغ زدم
ات: هق چرا اون کارو کردی ها چرا با مشت میزدم تو سرم
ات: مگه من چیکارت کردم من جز عشق تو چیزی نخواستم ( داد و گریه) پرستارا اومدن داخل
پرستار: خانوم اروم باشید
ات: نه من...من میخوام برم پیشش من اونو دوست دارم
از ازبان ادمین: پرستارا به ات بیهوشی زدن ولی توی مدت توی این 1 سال کسی به ات سر نزد و هیچکس حالشو نپرسید و هیچکس ازش خبر نداشت
پرش زمانی ب ۱ هفته بعد:
ات: ولم کنیننننن من دوونه نیستمممممم( داد )
ات دیگه از داد زدن خسته شد و خندهای کرد
ات: من براش ی بازیچه بودم ( خنده )
ات مثل دیوونه ها میخندید ولی کی باور میکرد اون ات خوشحال و خندون و همیشه سرحال ولی خاکستر شد رفت الان دیگه ی دیوونه افسرده بود که با قرص و ارام بخش اروم میشد
خوابم میایه🗿😭🔪
۶۳.۶k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.