Part28( همه چیز اتفاقی بود)
جونگ کوک و هوسوک تو سالت متنظر نتیجه بودن....
هیون جو از اتاق اومد بیرون....
جونگ کوک:خب....چیشد؟!
هوسوک:دختره یا پسر؟!
هیون جو:اومممم...حدس بزنین.
جونگ کوک:بگو دیگه...
هیون جو:باشه..باشه...پسره...
هوسوک:خوبه....پس حالا بیاین بریم یه کافه یه چیزی بخوریم....
جونگ کوک:بریم...
به سمت کافه رفتن و یه بستنی خوردن..تو اون تابستون خیلی میچسبید....در ادامه جونگ کوک هیون جو رو رسوند خدنه و بهش گفت استراخت کنه و گفت خودش میره کمپانی و سر میزنه.....
جونگ کوک:اوم..سلام
تهیونگ:ببین کی اینجاست..سلام..
جونگ کوک:خب...امروز من اومدم به جاش.
نامجون:باشه....ما الان داریم دنس تمرین میکنیم.
جیمین:اون آهنگو پلی کن...بیاین وایسین..این دفعه جدی باشین..باید خوب بشه...
جین:آها..من موقع حرکت به جا سمت راست از چپ اجرا کردم....
جیمین:عههه...فقط یه اشتباه بود که
یونگی:بسه...تا سه شماره وایسین.
و این دفعه خوب شد.....
جونگ کوک:عالییی...همیشه بیام ببینم منم.
جیمین:میخوای بهت یاد بدم دنسش رو؟!
جونگ کوک:میشه
تهیونگ:چرا که نه....بیا وایسا جلو آینه...جیمین بین ما دنسر بهتریه.اون بهت یاد بده.بعد باهم انجامش میدیم....
جونگ کوک:حتما.......
و رفت رو به روی آینه وایساد و شروع کرد به یادگرفتن.پارت پارت میرفت جلو و ایراداتش رو رفع میکرد و بعد کامل دیگه انجامش داد...
جیمین:تموم شد...
جونگ کوک:همین؟!راحت بود...
جیمین:پس بریم واسه هماهنگش...
حالا همه با هم انجامش دادن و اون روز یه خاطره جذاب رقم زدن.....
جونگ کوک:ممنونم...امروز عالی بود.من دیگه برم
جین:خوش اومدی....
و رعد خداحافظی رفت.....
ادامه دارد....
هیون جو از اتاق اومد بیرون....
جونگ کوک:خب....چیشد؟!
هوسوک:دختره یا پسر؟!
هیون جو:اومممم...حدس بزنین.
جونگ کوک:بگو دیگه...
هیون جو:باشه..باشه...پسره...
هوسوک:خوبه....پس حالا بیاین بریم یه کافه یه چیزی بخوریم....
جونگ کوک:بریم...
به سمت کافه رفتن و یه بستنی خوردن..تو اون تابستون خیلی میچسبید....در ادامه جونگ کوک هیون جو رو رسوند خدنه و بهش گفت استراخت کنه و گفت خودش میره کمپانی و سر میزنه.....
جونگ کوک:اوم..سلام
تهیونگ:ببین کی اینجاست..سلام..
جونگ کوک:خب...امروز من اومدم به جاش.
نامجون:باشه....ما الان داریم دنس تمرین میکنیم.
جیمین:اون آهنگو پلی کن...بیاین وایسین..این دفعه جدی باشین..باید خوب بشه...
جین:آها..من موقع حرکت به جا سمت راست از چپ اجرا کردم....
جیمین:عههه...فقط یه اشتباه بود که
یونگی:بسه...تا سه شماره وایسین.
و این دفعه خوب شد.....
جونگ کوک:عالییی...همیشه بیام ببینم منم.
جیمین:میخوای بهت یاد بدم دنسش رو؟!
جونگ کوک:میشه
تهیونگ:چرا که نه....بیا وایسا جلو آینه...جیمین بین ما دنسر بهتریه.اون بهت یاد بده.بعد باهم انجامش میدیم....
جونگ کوک:حتما.......
و رفت رو به روی آینه وایساد و شروع کرد به یادگرفتن.پارت پارت میرفت جلو و ایراداتش رو رفع میکرد و بعد کامل دیگه انجامش داد...
جیمین:تموم شد...
جونگ کوک:همین؟!راحت بود...
جیمین:پس بریم واسه هماهنگش...
حالا همه با هم انجامش دادن و اون روز یه خاطره جذاب رقم زدن.....
جونگ کوک:ممنونم...امروز عالی بود.من دیگه برم
جین:خوش اومدی....
و رعد خداحافظی رفت.....
ادامه دارد....
۲.۹k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.