پارت ۱۱
پارت ۱۱
وقتی رسیدم به همون خونه ماشینمون اونجا پارک بود فهمیدم کوک اونجاس در زدم چند دقیقه طول کشید تا اینکه بالاخره در رو باز کرد سریع دوییدم داخل و در رو بستم و قفل کردم
اینجا در اصل یه کلبس که وسط جنگله در تعجب اینم که چطور ا.ت اینجا زندگی میکرده اونم تنها... واقعا ترسناکه
سریع دوییدم سمت کوک یه دستمو روی گونش و اون یکی دستمو روی گردنش گذاشتمو سر تا پاشو برنداز کردم
/خوبی؟؟ زخمی که نشدی؟؟
&نه
به جونگکوک زل زده بودم که یه لبخند کیوتی زد و محکم بغلم کرد
&واقعا ترسیده بودم ولی الان که تو اینجایی احساس امنیت میکنم ازت ممنونم :)))
/منم از تو ممنونم که مراقب خودت بودیو اسیب ندیدی
منم یه لبخند ریز زدم و محکمتر از خودش بغلش کردم
یهو از بغل کوک اومدم بیرون و بهش نگاه ریزی انداختم بعد یدفه پریدم روش و شروع کرد به قلقلک دادنش
هردومون باهم خندیدم تا اینکه
وقتی رسیدم به همون خونه ماشینمون اونجا پارک بود فهمیدم کوک اونجاس در زدم چند دقیقه طول کشید تا اینکه بالاخره در رو باز کرد سریع دوییدم داخل و در رو بستم و قفل کردم
اینجا در اصل یه کلبس که وسط جنگله در تعجب اینم که چطور ا.ت اینجا زندگی میکرده اونم تنها... واقعا ترسناکه
سریع دوییدم سمت کوک یه دستمو روی گونش و اون یکی دستمو روی گردنش گذاشتمو سر تا پاشو برنداز کردم
/خوبی؟؟ زخمی که نشدی؟؟
&نه
به جونگکوک زل زده بودم که یه لبخند کیوتی زد و محکم بغلم کرد
&واقعا ترسیده بودم ولی الان که تو اینجایی احساس امنیت میکنم ازت ممنونم :)))
/منم از تو ممنونم که مراقب خودت بودیو اسیب ندیدی
منم یه لبخند ریز زدم و محکمتر از خودش بغلش کردم
یهو از بغل کوک اومدم بیرون و بهش نگاه ریزی انداختم بعد یدفه پریدم روش و شروع کرد به قلقلک دادنش
هردومون باهم خندیدم تا اینکه
۲.۶k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.